بارها مفهوم عدم رضایت از مسئولیتپذیری را به شکلهای مختلفی از مدیران و سرپرستان در خصوص افراد تحت مدیریتشان شنیدهایم. با فرض اینکه مدیر بهدرستی تشخیص داده باشد که نیروی تحت نظارتش مسئولیتپذیری موردنظر را ندارد، راهکار حل این مشکل کجاست؟
آیا راهکار در برگزاری کارگاه مسئولیتپذیری است؟ آیا باید با افراد برخورد جدیتر شود؟ آیا باید شفافیت بیشتری در تیم ایجاد گردد؟ آیا باید انتظارات را واضحتر بیان کرد؟ آیا باید در سیستم پاداش و تنبیه تغییرات اساسی ایجاد کرد؟ و هزاران آیا دیگر...؟
همیشه بهترین روش حل مسئله زمانی پیدا میشود که شما مسئله را بهدرستی شفاف کرده باشید.
اجازه بدهید موضوع را با چند مثال واقعی پیش ببریم:
مدیر: من از تیم راضی نیستم چون چند نفر از افراد تیم با عدم مسئولیتپذیریشان در حال آسیب رساندن بهکل تیم و محصول نهایی میباشند. برای ارتقا مسئولیتپذیری در تیم بهتر است چه رویکردی اتخاذ کنیم؟
مشاور تیم: در وهله اول بهتر است نفربهنفر در خصوص مشکل عدم مسئولیتپذیری افراد صحبت کنیم.برای نمونه بگویید چرا "شخص A" مسئولیتپذیر نیست؟ لطفاً یک مثال واقعی از عدم مسئولیتپذیری شخص A بیان کنید. (لازم به توضیح است که در این مثال مشاور افراد تیم را بهخوبی میشناسد و در این مطلب از بیان جزئیات زیاد خودداری شده است).
"شخص A"
مدیر: هر زمان که مسئولیت جدیدی را بر عهده شخص A میگذارم در وهله اول تلاش میکند که نپذیرد و در مرحله بعد بسیار کند و دیر کار جدید را شروع میکند.
مشاور تیم: آیا میدانید فرد A ذاتاً دارای دو ویژگی بارز شخصیتی میباشد؟ وی فردی کمالگرا و مضطرب است. مهمترین مشکل این فرد در پذیرش کارهای جدید، ترسی است که از عدم توانایی انجام مسئولیت محوله و یا درست انجام ندادن کارها دارد؟ ... پس اگر میخواهید وی فرد مسئولیتپذیری باشد باید با روشهای درست کمکش کنید تا بتواند اضطراب و کمالگرایش را کنترل کند، پس از حل این مشکل شما یک نیروی مسئولیتپذیر خواهید داشت.
"شخص B"
مدیر: شخص B در خصوص هر مسئولیت جدیدی پرخاشگرانه برخورد میکند و من را از بیان موضوع پشیمان میکند و در بیشتر مواقع ترجیح میدهم مسئولیت را به فرد دیگری واگذار کنم
مشاور تیم: شخص B به مدت 4 سال است که در همین رده شغلی و سطح درآمدی باقیمانده است. وی از عدم پیشرفت و ارتقا خود راضی نیست به همین دلیل انگیزه لازم برای پذیرش مسئولیتهای جدید را ندارد. اگر شرایط ارتقا فرد را هموارسازید و یا اینکه مسیر پیشرفتش را بتوانید بهدرستی شفاف کنید منجر به ایجاد انگیزه لازم در این شخص خواهید شد
"شخص C"
مدیر: شخص c مسئولیتی را مدتها میباشد که پذیرفته اما در حل مسائل تکراری مداوم به من مراجعه میکند و باعث میشود که وقت زیادی از من بابت حل مسائل تکراری بگیرد، درصورتیکه انتظار دارم خودش بتواند کار را پیش ببرد.
مشاور تیم: تابهحال چرا این انتظار را بهصورت شفاف به وی نگفتهاید و چرا مداوم مشکلش را حل میکنید! آیا میدانیدکه شما زیادی در حل مسائل دخالت میکنید و افراد را وابسته به خود میکنید! چراگاهی وی را با مشکلاتی که تبعات سنگینی برای تیم ندارد تنها نمیگذارید تا خودش مجبور به حل مسئله گردد. چرا اجازه نمیدهید مثل کودکی که زمینخورده بدون کمک مادرش از زمین بلند شود؟ مادری که بیشازاندازه مهربانی میکند معمولاً بچههای ناتوای را پرورش میدهد
برای ارتقا مسئولیتپذیری در تیم بهتر است چه رویکردی اتخاذ کنیم؟
همانگونه که در نمونههای بالا مشاهده کردید هیچوقت نمیتوان با یک صورتمسئله کلی به نتایج درست و دقیقی دستیافت. قطعاً ممکن است برای هر یک از نمونههای بالا راهکارهای درستتری به ذهن شما برسد اما هدف اصلی بیان پیچیدگی نهفته در حل چنین مسائلی بوده است.
متأسفانه در سازمانها و شرکتهای متوسط و بزرگ بهوفور میتوان مشاهده کرد که مسائل تیمها بهصورت عمومی موردبررسی قرار میگیرد و راهکارهای کلیای برای حل مسائل اینچنینی اتخاذ میشود؛ که البته طبق تجربه من درنهایت در بیشتر مواقع نتیجهای جز عدم رضایت از اقدامات اصلاحی انجامشده وجود نخواهد داشت.
به امید آنکه این تجربه برای شما مفید بوده باشد.