افروز سادات افضلی·۸ ماه پیشموهبتخداوند متعال عمیق ترین لذت ها را درپس رنج ها گذاشته است، رنج هایی که خود از سر لطف و برای رشد تا عشق ابدیست...
افروز سادات افضلی·۲ سال پیشبه خاطر شباهتمان!نوشتن برای آنکه شرح حالی آسان تر گردد و از زخم های نا نوشته، تصویری برون آید. تصویری که عمق درد را به تسکین بدل می کند.
افروز سادات افضلی·۲ سال پیشخفقانکمی میان این فراموش شدنِ یک پیکیر بودن آدمیان، بیدادِ واژه ها را هم نظاره گر باشیم.
افروز سادات افضلی·۲ سال پیششهبانوی من سلام...گاهی سرریز احساسات شاعرانه ات با جوهر وجودی ات یک صدا می شوند و آواز سر می دهند. وآنگاه دیگر مهم نیست که افسانه است یا خیر
افروز سادات افضلی·۲ سال پیشساعاتی میان آشفتگیشاید این آشفتگی ها با کمی رها کردن سامان یابد ، شاید هم کمی دست و دلبازی در صرف وقت را می طلبد ؛ نمیدانم اما خوب می شود...
افروز سادات افضلی·۳ سال پیشنامه ای به آیندگانموضاعات امتحان نگارش: ۱ ادبی۲مقاله۳ نامه... کدومش بهتره وقتی کلی حرف داری که باید زده بشه؟ وقتی دلت پره و حالا سکو در اختیارته؟
افروز سادات افضلی·۳ سال پیشجنون را چگونه سزاوار است؟گاهی باید دست به دامان زبان تاریخ شد برای بیان آنچه که در ریشه ی تاریخ هم رد پایی به جا گذاشته است
افروز سادات افضلی·۳ سال پیشبر چه تکیه میکنی؟ و به هوای که زمین را رها کرده ای؟گفت تا کی صبر باید کرد؟گفتم چاره چیست؟ دیدم این پرسش از آن پرسش سوالی تر شدست (فاضل نظری)
افروز سادات افضلی·۳ سال پیشآیینه ها همیشه صادق نیستندگاهی آنچه میبینی و آنچه هست و آنچه و آنچه میخواهند ببینی متفاوتند و در آخر، آن صداقت چشمان تو را میطلبد که حقیقت را ببینی یا نه