AlirezaJatan
AlirezaJatan
خواندن ۱ دقیقه·۴ ساعت پیش

9 - کوچه های ذهنم همه بن بست‌اند (تاریکی)

اسم این را گذاشته ام غروب؛
حالتی است که موج های دریای ذهنم را سیاه و آلوده میکند
راهی برای کندن از آن در آن لحظه که دچارم نمیبینم

می‌زند موج القاعات منفی در درونم
همانند دریا، آشفته و پریشان در پی خواب آرام
این القاعات که نتیجه سکون‌اند، این آیه های یاس بی معنی به کنار می‌روند
با چند جمله مثبت، اما باز بر‌میگردند
باز می‌آید بالا دریا
رهایم نمی‌کند
رهایم کن، من امیدوارم و مسیرم پر از فرصت
برای خوشبختی و کندن از مصیبت ها
موج نفرت انگیز سرشار از مخاطره و خیال های بد
تنفر نمی‌ورزم به شما چون به وجودتان کمک کرده ام
به دنباله ی مسیرم تا بالاخره ...
آرام گیرد دریا
آرام میگیرد دریا
آرام میگیرد دریا
موج القاعات منفی درونم، آرام میشود آرام
آدم هایی را خواهم یافت که با ارزش باشند و دانا
که بدانیم قدر هم را و بگذاریم سنگی کنار از جلوی راه هم
آرام و آسوده خیال
خیال واهی می‌نالد که همه چیز بن‌بست است
سکون قواعدم آن را تقویت می‌کند و نگهش ‌می‌دارد
کتاب و هوا آسمان
خیال و آرام خفتن، ادامه دادن راه
تاریکی و روشنا همه بن‌بست‌اند و سیاه است همه چیز

1403/3/23

| قسمت دوم (طلوع) را بخوانید |

زندگیپوچیتاریکیروزمرگیدلنوشته
بیا هم دیگرو پیدا کنیم ...
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید