من همیشه با این افرادی که متفاوت نویسی (به قول اونها غلط نویسی) دیگران رو ربط میدن به تعداد کتابهای نخونده و سطح سواد و ... مشکل دارم. افرادی که برای مفتخر بودن هیچ چیزی ندارن جز گذشتهی پر پرتمطراق ایران و تمام سعیشون رو میکنن با تغییرات زبان فارسی مخالفت کنن. بعضی از روی تعصب و برخی هم از روی پز روشنفکری و ایراندوستی.
این نوشته خطاب به این دوستانه که عرض کنم خدمتشون هکسره رعایت نمیکنم، "گزار" مینویسم و ... نه به این دلیل که بلد نیستم بلکه چون برام اهمیتی نداره که درست بنویسم. حتی پا رو فراتر میزارم و میگم که اتفاقا گزار درسته. در واقع غلط مصطلح درسته.
از غر زدن که بگذریم منطقی موضوع رو بررسی کنیم.
تغییرات زبان فارسی یه پدیدهی غیر قابل اجتنابه و خواه ناخواه انجام میشه. چه شما خوشتون بیاد و چه نیاد.
زبان هم مثل هر پدیدهی دیگری در گذر زمان تغییر میکنه. شتاب این تغییرات همیشه یکسان نبوده و هر چه در تاریخ بیاییم جلوتر سرعتش بیشتر شده. مرسومه اینجوری بگن که آدمهایی که ۱۰۰ سال پیش زندگی میکردن به مردمان ۲۰۰ ( یا حتی ۳۰۰) سال پیش بیشتر شبیهن تا ما. و زندگی آدمهای ۵۰۰ سال پیش به ۱۰۰۰ سال پیش شبیهتره تا مدل زندگی ما.
یه نگاهی به تغییراتی که توی زبان فارسی اتفاق افتاده بندازیم.
ربودن -> بودن | دبور -> بور | لبیشه -> بیشه | نتاج -> تاج | هشاگرد -> شاگرد
فقط اینجوری نبوده که نگارش تغییر کنه گاهی کلمه در گذر زمان معنی متفاوتی گرفته. مثل کثیف در گذشته معنی فشرده میداده و آچار هم معنی ترشی.
بدیهیه که در این سیر تاریخی یه سری کلمات هم مثل کلماتی چون کرسی، کحال، هشتی، اندرونی، بیرونی، سورچی، داروغه، محتسب حذف شدن.
زبان ها از جمله زبان فارسی به صورت مستقیم به اجتماع و نظامات اجتماعی وابسته است. به همین تناسب فرهنگ جامعه و دگرگونی های اجتماعی، در زبان رایج آن ملت تاثیر می گذارند. تاثیر دگرگونی های اجتماعی و تحول یک ملت، به صورت کاملا مستقیم بر صورت ظاهری واژگان زبان آن ملت می نشیند. - منبع
چطوریه که این تغییرات که به خاطر ساده نویسی بوده رو به عنوان بخشی از زبان قبول دارین اما تغییراتی که الان رخ میده رو جلوش وامیستین؟ صرفا چون سرعتش بیشتره؟ یا چون فارسی آخرین چیز قابل افتخار براتونه؟
همیشه افرادی هستن که بگن این پدیده به خاطر گذر زمان اصالت خودش رو از دست داده و اگر بخواهیم به اصلش برگردیم باید به نسخهی چند ده یا صد سال پیش برگردیم.
اینها معمولا کیا هستن؟ کسایی که خودشون رو وقف اون موضوع کردن. در این مورد خاص زبان شناسها و هر کسی که به هر نحوی حیاط و مماتش به زبان فارسی وابسته است.
با هر کسی که برای زبان فارسی اهمیت (بخونین تعصب کورکورانه) قائله اگر هم کلام بشیم میناله که زبان فارسی داره نابود میشه و ال و بل. در حالی که اصلا اینجوری نیست داره تغییر میکنه مثل هر چیر دیگری و چون نرخ رشد تغییرات مثل هر پدیدهی دیگری خیلی زیاده احساس عدم اطمینان میکنن.
یه خطای شناختی هست معروف به سوگیری دگرگون گریزی (Status quo bias) که میگه آدمها کلا نسبت به تغییرات گارد دارن به خصوص وقتی این حجم تغییرات زیاد باشه.
از طرفی یه خطایی هست به اسم سوگیری حمایت از انتخاب (Choice-supportive bias) که میگه افراد همیشه از انتخابهایی که کردن حمایت میکنن چون معتقدن اون انتخاب در اون موقع بهترین انتخاب ممکن بوده. مثلا اینکه یه استاد ادبیات در زبان انتخاب رشته ادبیات فارسی رو انتخاب کرده نمیتونه بپذیره که ممکنه انتخابش اشتباه باشه و همیشه تمام قد ازش دفاع میکنه چون حیاط و مماتش به اون وابستس.
این افراد همه جور توجیهی برای دفاع از حقانیت خودشون میکنن و در این راه دچار سوگیری مشاهدهگر (Observer-expectancy Effect) میشن. این خطا به نحوی یه جور سوگیری تاییدی (Confirmation bias) هم هست.
معطوف به زمانیه که انتظارات یه محقق بر روی نتایج تاثیر می زاره. یه جورایی هم هست
سوگیری مشاهدهگر نوعی سوگیری است که در آن مشاهدهگر از نظر روانی به دستهای خاص از نتایج سوگیری داشته باشد و بر این اساس مراحل یا نتایج پژوهش را در جهت نتایج مورد انتظارش تغییر دهد یا تفسیر کند و یا حتی آزمایش را از ابتدا با فرض درستی این ادعا بچیند مثلا یک آنتی فمنیست آزمایشش را با نشان دادن پیشنهادات کاری به خانم ها در مقابل آقایان می سنجد و یک فمنیست با تعداد مردان شاغل در پست های مدیریتی نسبت به خانم ها
این سوگیری حتی زمان منتشر کردن نتایج تحقیقات هم وجو دارد که منجر به سوگیری چاپ (Publication bias) میشه. مطابق با این بایاس افراد فقط تحقیقاتی را ادامه و منتشر میکنند که نتایج تحقیقات، مورد انتظار آنها باشد
در انتها پیشنهاد من به این دسته از زبان دوستان اینه که نه تنها مخالف این تغییرات نایستن بلکه کمک کنند که زبان فارسی هر چه سریعتر کاربردیتر بشه به خصوص مطابق با تغییرات تکنولوژی نظیر اومدن گوشیهای هوشمند و حتی دستیارهای هوشمند نظیر سیری و الکسا و ...
به عنوان مثال زبان فارسی ۳۲ حرف داره که تعداد زیادی از اونها صدای یکسانی دارن. حذف کردن این اصوات تکراری مشابه شکل بالا باعث میشه اولا امکان غلط نویسی تا حد بسیار خوبی کم بشه. ثانیا باعث میشه ۹ تا حرف کم بشه که در نهایت در کیبورد موبایل فضای بیشتری برای هر کلمه باقی بمونه که در نهایت به دلیل بزرگتر شدن فضای هر حرف احتمال خطا نویسی کمتر میشه.
از طرفی هم به دلیل این تغییرات میشه در مدل جایگذاری واژگان در کیبورد یه بازچینش اساسی اتفاق بیفته که در نهایت سرعت تایپ رو بیشتر میکنه.
از این مدل دگراندیشیها تو این چند تا مقاله هم داشتم. خوشحال میشم اونجا هم پذیرای .