آرامگه یار
آرامگه یار
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

آرامگه یار ؛ سعدی

کانال آرامگه یار در تلگرام
کانال آرامگه یار در تلگرام

خرم آن بقعه که آرامگه یار آنجاست
راحت جان و شفای دل بیمار آنجاست؛


من در این جای همین صورت بی‌جانم و بس
دلم آنجاست که آن دلبر عیار آنجاست


تنم اینجاست سقیم و دلم آنجاست مقیم
فلک اینجاست ولی کوکب سیار آنجاست؛


آخر ای باد صبا بویی اگر می‌آری
سوی شیراز گذر کن که مرا یار آنجاست


درد دل پیش که گویم، غم دل با که خورم
روم آنجا که مرا محرم اسرار آنجاست..


نکند میل دل من به تماشای چمن
که تماشای دل آنجاست که دلدار آنجاست،


سعدی این منزل ویران چه کنی جای تو نیست؛
رخت بربند که منزلگه احرار آنجاست...


شعرآرامگه یارسعدیشاعرانهعشق
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست ••• منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید