آیناز تابش
آیناز تابش
خواندن ۱ دقیقه·۸ ماه پیش

شعر خاطره‌ها

شاید روزی

دیگر عاشقت نباشم

مقابل چشمانم

خاطره‌ای آواره شوی

که میان خاکسترهای گذشته

ویرانه خانه‌ای دارد

اما تا ابدیت

گهگاهی میان جمعیت

چیزی چشمم را می‌گیرد

و یاد تو می‌افتم

و مگر می‌شود

دوستت دارم‌‌های سحرآمیزت را

به خاطر آورم

و لبخند همچون دخترکی دیوانه

کولی‌وارانه بر لبم نرقصد؟

همان نقطه‌ی نامعلوم

که دیدگانم را اسیر می‌کند

کسی چه می‌داند کجا؟

تنها می‌دانم

وقتی در فکرش می‌روم

دور و بر دود می‌شود

می‌رود هوا

آیناز تابش

شعرادبیاتنویسندگیعشقهنر
نویسنده طنزپرداز نوازنده شاعر کاریکاتوریست مترجم گوینده منتقد نقاش دوبلور
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید