"یک پسر بچه 8 ساله، یک کاسه پر از چغاله بادامهای تازه توی دستش گرفته، نمک زده و داره با لذت، چغاله بادامهای ترش و شور و نوش جان میکنه" 😋
👈🏻 وقتی متن بالا رو خوندید چه اتفاقی رخ داد؟ شاید شکل و رنگ چغاله بادام، طعم و لذتی که داره رو در ذهنتون مجسم کردید. و حتی شاید دهانتون آب افتاد! هر چند یک کاسه پر از چغاله بادام کنار شما وجود نداره و فقط درباره اون یک داستان شنیدید اما وقتی این حرفها به ذهن شما وارد شدن، خودتون در شرایط واقعی تصور کردید.
📝 همین قضیه هنگام مطالعه یک داستان هیجانانگیز یا استرسزا هم رخ میده. شما فقط واژهای رو در ذهن خودتون به تصویر میکشید، اما احساسات شدید و قدرتمندی رو حس میکنید. وقتی یک داستان ترسناک مطالعه میکنید ماهیچههاتون سفت میشه، ضربان قلبتون بالا میره و میزان آدرنالین در خون افزایش پیدا میکنه. شما فقط در حال مشاهده جوهر مشکیرنگ و کوچکی هستید که روی صفحهی کاغذ حک شده!
🧠 انسانها به شدت به کلمات استناد میکنن. حیوانات از اشاره، حرکات جسمی، حالات چهره یا صداهای گوناگون برای برقراری ارتباط استفاده میکنن؛ اما ما انسانها تنها موجوداتی هستیم که از کلمات استفاده میکنیم. کلمات اساساً سیستم پیچیدهای از علائم و نشانهها هستن. میتونیم با استفاده از کلمات هر اون چیزی که رو حس میکنیم، فکر میکنیم، مشاهده میکنیم، تصور میکنیم یا با اون تعامل میکنیم رو نشانهگذاری کنیم.
🔠 ما در شرایط متفاوتی از کلمات استفاده میکنیم؛ زمانی که در جمع حرف میزنیم یا گوش میکنیم؛ زمانی که متن رو مینویسیم یا اون رو میخونیم و زمانی که فکر میکنیم. کلماتی که با صدای بلند گفته میشه «سخن» هستن، کلماتی که روی صفحه قرار میگیرن «متن» هستن و کلماتی که در ذهن، با خودمون میگیم «فکر» هستن.
⚠️ خیلی مهمه که تصاویر ذهنی رو با عواطف و احساسات جسمانی که اغلب با هم همراه میشن اشتباه نگیریم. برای این که تفاوت این رو متوجه بشید یک مثال میزنم: چند لحظه به این موضوع فکر کنید که قصد دارید برای مهمانی شب شام تهیه کنید. زمانی که دارید به این موضوع فکر میکنید چشمانتون رو ببندید و افکارتون رو مشاهده کنید. به مدت 30 ثانیه میتونید این کار و انجام بدید.
🤔 احتمالاً متوجه تصاویر ذهنیای شدید که شما رو در حال آشپزی کردن یا خوردن شام کنار مهمانان نشون میده، درست مثل یک ویدئو. به این تصاویر ذهنی «تصور» گفته میشه. هر چند که تصور از فکر جدا هست، اما اغلب با هم بوجود میان. ممکنه که متوجه احساسات یا هیجاناتی در بدن بشید. گویی واقعاً روبهروی گاز مشغول آشپزی کردن غذای موردنظرتون بودید. این موارد فکر نیستند بلکه بهشون «حس جسمانی» گفته میشه. شاید متوجه کلماتی بشید که از ذهنتون عبور کنه مثلاً با خودتون بگید که: «اوممم به نظرم غذای .... میتونه گزینه مناسبی باشه، خانواده .... هم خیلی دوست دارن» به این کلمات که در ذهن طنین انداز میشن «افکار» گفته میشه.
🤔 افکار: کلماتی که در ذهن ما حضور دارن.
🧠 تصور: تصاویری که در ذهن ما حضور دارن.
🤯 حس جسمانی: احساسی که در بدن خود حس میکنیم.
‼️ استرس هم به همین شکل هست! شما زمانی که به مواردی فکر میکنید یا مطالبی رو مطالعه میکنید، کلمات و افکاری در ذهن شما شکل میگیره که اون افکار باعث بوجود اومدن استرس در شما میشه. این عادتی هست که میشه گفت اغلب افراد در طول روز تکرار میکنن و استرس زیادی در بدنشون بوجود میاد. مثلاً فکر کردن زیاد به امتحانات پایان ترم، تجسم خودشون در جلسه امتحان که برای نوشتن جوابها سردرگم هستن.
اگر در طول روز رشته افکارتون رو کنترل نکنید این تکرار عادت باعث میشه که هر لحظه استرس زیادی و تجربه کنید. البته که مدیریت افکار کار دشواری هست اما میتونید با خودآگاهی و پرت کردن حواستون و پرسیدن سوالات مناسب تا حد زیادی تولید فکر رو کنترل کنید تا استرس مدیریت بشه.
📝با این توصیف، افکار چیزی بیش از کلمات نیستن، به همین دلیل در رویکرد مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) افکار رو نوعی داستان در نظر میگیرن. بعضی اوقات این داستانها واقعی (به نام حقایق) و برخی اوقات غیرواقعیاند؛ اما اغلب اوقات افکار ما نه درست هستن و نه غلط، اغلب داستانهای هستن درباره چگونگی نگاه ما به زندگی یا درباره این که قصد داریم در زندگی چه کاری انجام بدیم.
👈🏻 در رویکرد ACT به درست یا غلط بودن افکار توجه نمیشه، بلکه تاکید روی سودمندی اونهاست؛ یعنی چی؟ یعنی آیا توجه به این فکر میتونه من رو به سمت زندگی دلخواه هدایت کنه یا خیر؟
🧠 هر زمانی که فکری به ذهنتون خطور کرد و متوجه شدید که علائم استرس تجربه میکنید این سؤال از خودتون بپرسید: «آیا توجه به این فکر میتونه من رو به سمت زندگی دلخواه هدایت کنه یا خیر؟»
🔗 منبع: کتاب تله شادمانی