منِ عزیزم
بر اساس چوب خط هایی که بر روی دیوار اتاقم زدهام، امروز روز ۵۶م است که رفته ای. ۵۶ روز از آن روزی که رهایت کردهام، رهایم کردهای، رهایت کردهاند ، میگذرد.
در این ۵۶ روز ، خیلی دنبالت گشتهام. تک به تک کوچه های شهر را متر کرده ام ؛ آهنگ های مورد علاقهت را با صدای بلند نواختم، شنیدم، خواندم ؛ خط به خط کتاب هایی که دوست داشتی را خواندم و فریاد زدم. ولی نمیدانم مشکل از کجاست که دیگر نمیخواهی با من ملاقات کنی. شاید هم دیگر آن چیزایی که فکر میکنم مورد علاقهت هستند، تو را راضی نمیکنند. شاید دیگر آن منِ سابق نیستی. که اشکالی هم ندارد. من فقط این نامه را نوشتم که در خیال داشته باشی در فکرت هستم و دنبالت میگردم. میخواهم اگر ذره ای هم تاثیر دارد ، این نامه را بخوانی و برگردی به آغوشم. دلم برایت بسیار تنگ شده است.
دوست دارِ تو.