خیلی از تیم های توسعه از تست گرفتن و تحقیق کردن، گریزونن چون فکر میکنن که کلی زمان میخواد و هزینه بره و نیروی متخصص خودش رو میخواد. اما موضوع اصلی اینا نیستن.
قرار نیست که محصولمون رو با ۱۰۰۰ نفر تست کنیم یا اینکه پژوهش و کار علمی انجام بدیم. تنها کاری که میخوایک انجام بدیم اینه که تصمیم گیری هامون رو بررسی کنیم و ببینیم که کاربرها با محصولمون میتونن به خوبی کار کنن یا نه.
در نهایت نیاز داریم که به طور منظم تعدادی از کاربرها و نحوه کار کردن با محصول رو زیر نظر بگیریم و ۳ مورد مهم از مشکل، ترس و گیج شدن هایی که کاربرها باهاش مواجه شدن رو بنویسیم. چه بخوایم چه نخوایم، خیلی وقتا، موارد و مشکل های زیادی رو که باید برطرف کنیم بیشتر از تصورمونه. اینجاست که اولویت بندی به کارمون میاد و فقط و فقط باید روی مواردی تمرکز کنیم که واجبن.
نگران باگ هایی که کاربر سریع از پسش برمیاد نباشین. اصلا این باگ های جزئی، نمک کار کردن با محصول جدیده!
حتی قبل از اینکه محصول خودمون رو داشته باشیم، میتونیم تعامل کاربرها با محصول های رقیبمون رو زیر نظر بگیریم. این کار دانش و دید خوبی بهمون میده که زمان توسعه محصول خودمون، به کارمون میاد.
ماحصل: هرچقدر زودتر تست بگیریم، کمکون میکنه که در مسیر توسعه محصول تصمیم های بهتری بگیریم، برای تیم زمان بیشتری بخریم و جلوی دوباره کاری ها رو بگیریم و این اتفاقا میتونن به سادگی با چند ساعت وقت گذاشتن و هزینه کم، محقق بشن.
<پایان بخش هفتم>
برای خوندن پارت های دیگه، روی لینک های پایین کلیک کن:
پارت اول - پارت دوم - پارت سوم - پارت چهارم - پارت پنجم - پارت ششم