این روزها همه سازمانها سعی میکنن سبک مدیریتی و ساختار سازمانی شون رو با پارادایم چابک هماهنگ کنن.
یکی از مهمترین تغییراتی که در راستای چابک شدن سازمان باید اتفاق بیفته جایگزینی مدیریت با رهبری سازمانیه.
این تغییر ازین جهت حائز اهمیته که در ساختار های چابک باید تصمیم گیری ها به سرعت اتفاق بیفتن و چرخه های یادگیری سازمانی فعال باشن.
<<ما در جهانی زندگی میکنیم که دائماً در حال تحول و توسعه است؛ در چنین جهانی تقریباً غیرممکن است که بتوان آینده را بهطور دقیق پیشبینی کرد. بهترین کاری که بهمنظور به حداقل رساندن ریسک و رسیدن به موفقیت در این دنیا میتوان انجام داد، این است که عدم اطمینان را بپذیریم و در بهکارگیری نوآوریها، سریع عمل کنیم.>>
در واقع رهبر سازمان چابک، بهافراد سازمان خدمترسانی میکنه و در آنها توانمندی ایجاد میکنه.
به عبارت دیگه این رهبر بهجای نقشهای برنامهریز، مدیر و کنترلکننده نقشهای آیندهنگر، معمار و مربی را به عهده میگیره؛ در نتیجهی این امر، افراد باصلاحیت میتونن وارد گود شوند یا به عبارت دیگه خودی نشون بدن. این رهبرها مثل کاتالیزورهایی هستن که انگیزهی مردم را برای مشارکت در فعالیتهای تیمی و تصمیمگیریهای استراتژیک و سازمانی بهبود میدن. به این نوع از رهبری ، رهبری اشتراکی و خدمتگزار میگیم.
البته ناگفته نمونه که همیچین تغییری زمان بر و اساسی هست. در واقع برای پیش برد این موضوع نیاز به پارادایم شیفت در سازمان داریم که همون تغییر مدل ذهنی و همه اون عادتهایی هست که سالها همراه ما و سازمانمون بودن .