گرامادرزندگی بعدی·۴ سال پیش۲۷ کیلومتری کاشانبه نام خداپیش از آنکه امسال شروع شود تصمیم بزرگی گرفتم. تصمیم گرفتم عادتی قدیمی را کنار بگذارم، اینکه حرفهایم را به در بگویم تا دیوارها بش…
گراما·۴ سال پیشنامه های زمستان - ۲۸تیر ۱۳۹۹امشب ۵۷ دقیقه از ۲۸ تیر ۱۳۹۹ گذشته و من، حبیب، کارآفرینی که سال ۱۴۰۶ فراموشی میگیره تونستم با تنسورفلو دوتا جمله رو توکنایز کنم.امشب ۵۷ دق…
گراما·۶ سال پیشنامه های زمستان - دوشنبه ۱۷ دیشارژرم خراب بود دیگه، منم خاموشش کردم و گذاشتم تو کیفم و خوابیدم و صبح هم وقتی پاشدم دیگه نبود که ساعتش رو نگاه کنم و خاموش کنم و دوباره بخ…
گراما·۶ سال پیشنامه های زمستان - یکشنبه ۱۶ دییاحقالبته الان ۱۷ دی و ساعت ۵۳ دقیقه بامداده. یادته ۱۷ بامداد چه کادویی دادی بهم؟ هنوزم دارمشون. مرسی، کادوهات بهترین یادگاریای دنیاست.خب ا…
گراما·۶ سال پیشنامه های زمستان - شنبه ۱۵ دییاحقاسمش رو نامه های زمستان گذاشتم. اینجا یه گوشه ی غریب و جدید و گرمه که میتونم جدا از هیاهوی دنیای شلوغ بنویسم. گرمه، سکوت گرمه. سکوت زمس…