hadis farahi
hadis farahi
خواندن ۵ دقیقه·۲ سال پیش

عزت نفس و اعتماد به نفس مان کجاها آسیب دید

مقدمه

انسان در بدو تولد برداشتی از نحوه تعامل با دنیا و میزان ارزش­مندی خود ندارد اما رفته رفته، تجربه­‌های فردی در تعامل با والدین، محیط خانواده و جامعه شکل می‌گیرند. بر اساس باورها و ارزش­‌های محیطی و نوع رفتاری که با او وجود داشته، شناخت او از خودش و جهان موجود شکل گرفته و از این طریق عقده‌های مثبت و منفی در روان ایجاد می‌شود.

معرفی عقده

عقده مجموعه ای از احساسات و افکاری هستند که از تجربه های گذشته بدست آمده و بر اساس اینکه آن تجربه‌ها چه نوع احساساتی را به وجود آورده است، می‌­توانند شامل عقده‌­های مثبت باشند یا منفی. 

عقده‌­ها همان باورهایی هستند که به دلیل برداشت ما از اتفاقات گذشته در روان‌­مان شکل گرفته است. همه ما گذشته ای داریم، پس در روان همه ما  عقده­‌های مثبت و منفی شکل گرفته است. یک اتفاق برای هرکسی بسته به آن گذشته ای که تجربه کرده است، معانی متفاوتی دارد و از فیلتر روانی او تعبیر و تفسیر می­‌شود.

بخش عمده ای از تصمیمات، اقدامات و انتخاب­‌های زندگی نظیر انتخاب رشته دانشگاه، کار و درآمد یا ازدواج و همه اتفاقاتی که به واسطه این انتخاب‌ها برای ما می افتد، تحت تاثیر عقده‌­ها هستند.

جیمز هالیس در کتاب " یافتن معنا در نیمه دوم عمر به خوبی بیان می­کند که چه طور اتفاقات گذشته مانند بیماری، مشکلات مالی یا والدین سلطه جو در کودک احساس ناتوانی در برابر جهان را ایجاد کرده و در بزرگسالی این حس ناتوانی درونی شده نسبت به اتفاقات جهان، رفتارها و تصمیماتش را تحت تاثیر قرار می‌­دهد. از ازدواج کردن با فردی که دوستش دارد ممانعت می­کند و یا وارد شغل و حرفه ای که او را به چالش بکشد نمی­‌شود. بسته به نوع تجربه ای که هر فرد داشته، در موقعیت‌­های مشابه تصمیم می­‌گیرد و عمل می­‌کند. عقده‌­ها انواع مختلفی دارند و هرچه به سنین آغازین زندگی فرد نزدیک­‌تر باشند، قدرت بیشتری دارند.

نوع ارتباط با مادر و تاثیر آن بر عزت نفس

اگر به نیازهای فرزند به خوبی پاسخ داده شده باشد و فرزند عشق بی قید و شرط والدین را تجربه کرده باشد، عقده «مادر مثبت» شکل می‌گیرد اما چنانچه فرد در محیطی پرورش یابد که نیازهایش و خواسته‌هایشان نادیده گرفته شده است و فرزندان به اندازه لازم مهر مادری را دریافت نکرده باشند، عقده «مادر منفی» شکل می‌گیرد.

مادر مثبت

مراقبت از فرزند اگر بیش از حد لازم شود و به سمت کنترلگری سوق پیدا کند، اگر مادر اجازه تلاش و درک تجربه­‌های جدید را به فرزند خود ندهد، درواقع فرزند را در اداره زندگیش فلج کرده است.

تمایل به ماندن در منطقه امن و از دست دادن توان اداره زندگی به دلیل وابستگی زیاد به مادر، از ویژگی‌­های چنین فرزندانی است. فرزند مسئولیت پذیری لازم را در اداره امور زندگی خویش ندارد و فردیت خودش را تجربه نمی‌­کند. در برابر چالش­‌های زندگی احساس ناتوانی می­‌کند و از اقتدار لازم برای حل مسائل زندگی برخوردار نیست. اگر به تاثیرات عقده مثبت مادر بر زندگیش آگاه نشود و اقتدار شخصی خویش را بدست نگیرد، قادر به اداره امور زندگی خود نیست و همواره منتظر است تا کسی مسائل او را حل کند.

مسئولیت مادر این است که به فرزند خود فرصت ابراز وجود بدهد و در عین حال در زمان بزرگسالی او را رها سازد تا در دنیای مردانه به جستجوی هویت خویش و پیدا کردن کار و درآمد برود و استقلال زندگی را به دست بگیرد.

مادر منفی

اگر مادر کمتر از حد نیاز به فرزند توجه نشان دهد و مراقبت و پرورش کافی نداشته باشد، فرزند دچار احساس نخواستنی بودن و بی ارزشی می­‌شود. بارزترین ویژگی این افراد داشتن احساس شرم و گناه است که به دلیل بی توجهی و سردی مادر به فرزند القا می­‌شود. در این حالت هم فرد دچار حس ناتوانی و انفعال می­‌شود و فکر می­‌کند که به اندازه کافی شایستگی و توانمندی ندارد. این افراد به دلیل همین احساس ناتوانی و ناشایسته بودن، بسیار در حال غر زدن هستند و خواسته‌هایشان را روی دیگران فرافکنی می‌کنند تا دیگران نیازهای برآورده نشده آن­‌ها را برطرف کنند.

علاوه بر خود مادر، افرادی که در زندگی فرد نقش پرورش دهنده را برعهده داشته‌اند نیز توانایی چنین تاثیری بر روی او دارند. مانند معلم، معاون و مدیر مدرسه

نوع ارتباط با پدر و تاثیر آن بر عزت نفس و اعتماد به نفس

اگر فرزند در تعامل با پدر تجربه‌های دلگرم کننده‌ای داشته باشد و از حمایت، امنیت و راهنمایی‌های او بهره‌مند شده باشد، «پدر مثبت» و در غیر این صورت عقده «پدر منفی» در روان او شکل می‌گیرد.

پدر مثبت

اگر پدر بیش از اندازه عشق ورزیده باشد، فرزند برای جلب تایید پدر از هویت فردی، علایق و استعدادش می‌گذرد و تماما سعی در کسب رضایت پدر و دنبال کردن راه او دارد.

🌟♦️نکته مهمی که باید در نظر داشته باشید بحث بیش از حد سرویس دادن و وابستگی ناسالم هست.


دخترانی که تایید پدر در نوجوانی خیلی برایشان مهم بوده، جوری رشته تحصیلی و سایر انتخاب‌های زندگی خود را انجام می‌دهند که پدر تایید کند بدون توجه به علایق و هویت فردی.

پدر منفی

این احساس را به فرزند منتقل می­کند که برای هیچ کس و هیچ کاری خوب نیست.

پدری که هیچ وقت فرزندش را تایید نکرده است و یا حتی او را مدام تحقیر کرده و فرزند حمایتی که می­خواسته را از پدر دریافت نکرده است، برای اثبات توانمندی­‌هایش به پدر، شغل و حرفه ای را انتخاب می­کند که باعلایقش سازگار نیست.

در هردو این موارد چه انتخاب بر اساس تجربه مثبت با پدر صورت گرفته باشد چه تجربه های منفی، نتیجه جدا افتادن از اصل وجودی خویش و فردیت یافتگی و یکپارچگی و دنبال کردن هویت فردی است.
در چنین حالتی فرزند فقط به دنبال به دست آوردن برای جلب رضایت پدر یا اثبات خود به پدر است و در هردو حالت در نظر نگرفتن علایق و توانمندی های خویش، عدم رضایت از زندگی و سردرگمی نتیجه آن خواهد بود.

چنین افرادی مدام در حال دویدن و تلاش افراطی برای رسیدن به هدف و نادیده گرفتن خود هستند. یک اضطراب دائمی را تجربه می‌کنند چون این یک آرزوی حقیقی نبوده بلکه معمولاً از طرف والدین به فرزندان منتقل شده است.








































پدر و مادرعزت نفساعتماد به نفسکوچینگکوچینگ تحصیلی
هدف من توسعه فردی، شناخت توانمندی‌ها و بهبود زندگی نوجوانان و جوانان هست. کوچ نوجوانان و جوانان. دارای مدارک معتبر کوچینگ از مجموعه دکتر نکویی، دکتر آزمندیان و... کانال تلگرام https://t.me/hadisesabz7
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید