شش تمرین که اعضاء تیمتان را آماده میکند که بیشتر از هم کمک بخواهند و بیشتر به هم کمک کنند.
نویسنده: وین باکر
۳ مارس ۲۰۲۱، مجلهیِ نیکیِ بزرگتر، دانشگاه برکلی، کالیفرنیا
مترجم: دکتر سلمان سفیدچیان
گروه علمی حکمت زندگی
مدت چندانی از تصدیِ جیم مالوتزی [1] بر شرکت املاک و مستغلات پرودنشال [2] نگذشته بود که شرکت میزبانِ گردهمآییِ هزاران متخصص فروش از سراسر دنیا شد. جیم میگوید مضمونِ اصلیِ اولین سخنرانیام «تغییر و نوآوری» بود و بر «قدرتِ مثبتِ ممکنها» تأکید میکرد. جیم در طولِ سخنرانیاش از ۳۰۰۰ متخصصِ فروش که مخاطبش بودند خواست تلفنهای هوشمندشان را از جیبشان بیرون بیآورند. همه با این فرض که الآن دستوری مبنی بر خاموشکردن گوشیهاشان دریافت میکنند، غُر میزدند. در عوض، جیم از آنها خواست تلفنهای خود را روشن کنند. سپس درخواستی کرد: «دستِکم یک ایده در مورد اینکه چگونه میتوانید به یک همکار کمک کنید تا مشتری جدید پیدا کند، فروش را ارتقاء دهد، یا مشتری را مادامالعمر نگه دارد را از طریق پیام کوتاه یا ایمیل بفرستید». شمارهیِ تلفن و آدرسِ ایمیل روی صفحهنمایشِ بزرگی به تصویر درآمده بود. جیم روی سِن، گوشی هوشمندش را خواست تا از آن برای تشریحِ اینکه از مخاطبان چه میخواهد، استفاده کند. در انتهای کنفرانس، تقریباً ۳۶ ساعت بعد، جیم گزارش میدهد: «گروه بیش از ۲۲۰۰ ایده خلق کردند!» رویهیِ درخواست بزرگمقیاسی که جیم ایجاد کرد بسیار موفق بود به گونهای که بسیار زود به اقدامی مرسوم در شرکت بدل شد. (ـــــــ بخشی از کتابِ همهیِ آنچه باید انجام دهید درخواستکردن است: چگونه بر مهمترینِ مهارت برای موفقیت مسلط شوید)
همانگونه که در این کتابم برجسته کردهام، رویهیِ درخواستدهیِ[3] جیم، یکی از دهها ابزار و اقدامی است که در دو دههیِ گذشته مستندسازی، بررسی، و ایجاد کردهام که فرهنگ بخشندگی (generosity culture) را در محیط کار شتاب میدهند.
هریک از اینها بر سه بینشِ بنیادی بنا شدهاند. اول، رمزِ گشودنِ جعبهیِ بخشندگی این است که از افراد بخواهید آنچه نیاز دارند را درخواست کنند. در محیط کار، ۷۰ تا ۹۰ درصد یاریگریهایی که صورت میگیرد در پاسخ به درخواستهای کمک است. دوم، اگر «قوانینِ بازی» تصریح کند که هر فردی میتواند درخواستِ کمک داشته باشد درخواستِ چیزی که نیاز دارید آسانتر میشود. سوم، الزامی نیست که مشارکتکنندگان (در این بازی) به اینکه درخواستِ کمک منجر به نتیجه میشود باور داشته باشند؛ فقط باید در این اقدام (درخواستِ کمک) درگیر شوند. هنگامیکه چنین کنند، از دلِ تجربههاشان شواهدی ایجاد میشود تا با آن شواهد، باورهاشان دربارهیِ اهمیتِ درخواست و دریافتِ کمک را بهروزرسانی کنند.
اقدام به درخواستِ منابع از جمله کمک، مشاوره، بازخورد، و اطلاعات، در گذر زمان فرهنگِ بخشندگی و گشادهدستی را بنا میسازد. مروری جامع بر پژوهشها منافعِ این نوع فرهنگ را نشان میدهد: افراد بهتر عمل میکنند و خلاقتر اند؛ نسبت به شغل و کارراههیِ شغلیشان راضیتر اند. این افراد روابطِ کاریِ قویتری دارند و به سازمانهایشان متعهدتر اند (و احتمالِ ترک سازمانیِ کمتری دارند). یاریخواهی[4]، عملکرد و خلاقیتِ تیم را ارتقاء میدهد؛ و سازمانها میتوانند سرمایهشان را ذخیره کنند و سودآورتر شوند.
در ادامه برخی از اقدامهای مورد علاقهام برای خلق فرهنگِ بخشندگی ارائه میشود، که هر یک از آنها میتواند به صورت شخصی یا مجازی اجرا شود.
همانند جیم مالوتزی، اگر شما هم میخواهید همکارانتان آنچه را نیاز دارند درخواست کنند، باید خودتان هم این کار را انجام دهید. من این نقش را رهبرِ CHS نامگذاری میکنم، یعنی: یاریجویِ ارشد[5]. اگر شما تمایلی برای درخواستِ کمک نداشته باشید، بر ساختنِ فرهنگِ بخشندگی لرزه میاندازید. اما اگر شما وارد این مسیر شوید، امنیتِ روانشناختیِ فزایندهای را در محیط کار خلق خواهید کرد ـــ محیطی که در آن افراد برای صحبتکردن و در معرض نفوذ دیگران بودن احساس راحتی میکنند ـــ و دیگران هم تبعیت خواهند کرد.
نقش رهبر شامل تنظیمِ انتظارات دربارهیِ یاریخواستن و یاریگرفتن نیز میشود. برای مثال، در یک شرکت مشاورهیِ اقتصادی، اصلی وجود دارد که میگوید افرادِ تازهوارد تا زمانی که از سایر افراد (مشاوران) در سازمان اطلاعات یا مشورت نگرفتهاند هرگز نباید بیش از ۲۰ دقیقه به تنهایی روی یک مسأله کار کنند. نقش رهبر شاملِ انتخابِ ابزارها و اقدامهای یاریجویی که در محیط کار اجرا خواهند کرد نیز میشود.
تروایکا تمرینی کوتاه است که براساس ساختارهای آزادساز[7]بنا شده است که در آن گروهی سهنفره به صورت چهرهبهچهره یا مجازی تشکیل میشود. هر فرد با استفاده از معیارِ اسمارت[8]ـــ برای کنشی مشخص و واقعی مشتمل بر خطِ پایان و چراییِ اهمیتاش ـــ درخواستی را مطرح میکند و دو نفرِ دیگر دربارهیِ اینکه چگونه میتوانند به او کمک کنند میاندیشند. من این تمرین را در دانشگاه میشیگان به صورت همزمان با ۱۴۰۰ نفر انجام دادم و در یک تمرین ۱۲ دقیقهای، تقریباً ۷۵ درصد شرکتکنندگان کمک دریافت کردند. من بارها تمرین تروایکا را در اتاقهای برکاوتِ زوم[9] به صورت سهنفره اجرا کردهام.
اگر گروه کوچکی دارید یا زمان کافی برای یک گروه بزرگ دارید، گروههای برکاوت میتواند بزرگتر باشد. برای مثال من برای هدایتِ یک تمرینِ ۴۵ دقیقهای مشابه تمرین تروایکا برای مدیران اجرایی مرکز سازمانهای مثبتگرا از زوم استفاده کردم. هر یک از پنج نفر زمان کافی برای ارائه و تشریح یک درخواست داشتند، و سایر اعضاء گروه زمان داشتند تا در مورد هر درخواست بحث کنند، سؤال بپرسند، و در برابرِ درخواستِ کمک پاسخ دهند.
یک دورِهمیِ[10] رسمی، جلسهای هفتگی در زمانی مشخص و روزی مشخص در هفته است. برای مثال من تیمی را سراغ دارم که ساعت ۱۰ صبحهای دوشنبه دورهمی دارند؛ افراد در یک اتاق یا در زوم حضور مییابند، در مورد موضوعات کسب و کار صحبت میکنند، در نهایت زمانی را در انتها برای درخواستِ کمک و ارائهیِ کمک ذخیره میکنند.
یک دورِهمیِ غیررسمی هر زمانی که یک فرد درگیر مسأله است و در آن گیر میافتد میتواند فراخوان شود. شرکت طراحیِ آیدیو[11]، نمونهیِ اعلای این رویه است. هنگامیکه یک طراح در آیدیو درگیر یک مسأله میشود، همه انتظار دارند توقف کند، تعدادی از طراحان را فراخوان کند، و دربارهیِ راهحلِ مسأله توفان فکری راه بیاندازند.
هیتر کوریر هانت، مدیر ارشد جهانی واحد یادگیری و توسعهیِ شرکت آیدیو میگوید: آیدیو فرهنگِ شفافی در یاریگری دارد چون آنها فرهنگِ «درخواست» برای کمک دارند. آنچه تمامِ بخشندگیِ طبیعیِ موجود در سازمان را فرا میخواند «درخواست» است، و «دورِهمی» است که درخواستکردنِ آنچه نیاز دارید را تسهیل و هنجارمند میکند.
استندآپهای روزانه که در شرکتهای فناوری اطلاعات و توسعهیِ نرمافزار ریشه دارد میتواند در هر تیم یا گروهی استفاده شود. استندآپها نوعی از جلسه اند که در آن افراد در یک زمان مشخص در هر روز به صورت دایره دور هم جمع میشوند. قوانین بازی مشخص میکند که هر فرد سه نکته را بیان میکند: دیروز چه کار کردید، امروز در حال چه کاری هستید، و چه کمکی نیاز دارید.
استندآپها نسبت به دورِهمیها سریعتر اند و براساس برنامهیِ زمانیِ منظم روزانه انجام میشوند، و فقط بر سه موضوعی که گفته شد تمرکز میکنند. برای مثال شرکت توسعهیِ نرمافزارِ مِنلو ایننویشن[13] هر روز ساعت ۱۰ صبح با ۶۰ شرکتکننده استندآپ برگزار میکند. ریچ شریدن، مدیرعامل و بنیانگذار شرکت میگوید کل این فعالیت فقط ۱۲ دقیقه طول میکشد.
استندآپهای روزانه میتواند به شکل موثری در فضای مجازی نیز برگزار شود. کارکنان مرکز سازمانهای مثبتگرا[14]، استندآپهای صبحگاهی را در زوم برگزار میکنند. همهیِ افرادی که از راه دور کار میکنند از طریق استندآپ از وضعیت سایر همکاران مطلع میشوند، به همدیگر کمک میکنند، و به صورت عاطفی به هم متصل میشوند.
شما میتوانید برای شناسایی مسئلههایی که ممکن است حل آنها نیاز به کمک داشته باشد و نیز بحث در مورد آنها، کانالهای قابل اعتمادی غیر از جلسهها و دورِهمیها ایجاد کنید.
در یک شرکت بزرگ داروسازی تیم مهندسی به صورت هفتگی جلسه میگذارند، یک مسئلهیِ پیچیده را شناسایی میکنند که باید بر روی آن کار کنند، و آن مسئله را روی تختهای در یک مکان عمومی مینویسند. در خلال هفتهیِ بعد افرادی که میآیند میتوانند یک راهحل ارائه کنند، یک راهحل را به چالش بکشند، سؤالی مطرح کنند، یا تقاضای شفافسازی کنند. در جمعهیِ بعدی همهیِ آنها دورِ هم مینشینند و دربارهیِ مسئله و راهحلِ آن صحبت میکنند، و سپس مسئلهیِ هفتهیِ بعد را در میان میگذارند.
تختهسیاه ابزاری برای درخواستِ ضمنیِ کمک است و به دلیل خصیصهیِ عدمِ همزمانی (عدمِ بیانِ توأمانِ مسئله و راهحل) بسیار خوب عمل میکند. تختهسیاههای مجازی میتوانند به همین شیوه مورد استفاده قرار گیرند.
این اقدام را از یک مهندس که رئیس دو واحدِ سازمانیِ مختلف در یک کارخانهیِ جهانی خودروسازی بود آموختم. یک واحد، بخش خودروی مسابقهای بود که باید در چارچوب زمانی بسیار کوتاهی عمل میکرد. آنها هر هفته یک خودرو را تعمیر و برای مسابقهیِ هفتهیِ بعد آماده میکردند. واحد دیگر واحد مهندسی پیشرفته بود که همواره بلندمدت فکر میکرد ـــ شاید تا ۱۰ سال پیشِرو را. این رهبر کارگاهی برگزار میکند که در آن مهندسانِ هر دو واحد گردِهم میآیند، موضوع کارگاه را با انتخاب از موضوعهای مهندسیای که میخواستند پوشش دهند تنظیم میکنند، دربارهیِ کاری که در حال انجامش بودند و آنچه آموخته بودند صحبت میکنند، و از هم یاری میخواهند و کمک میگیرند.
هر دو تیم با ایدهها و راهحلهای نو برای مسئلهها میآمدند. برای مثال یکی از چیزهایی که تیم مهندسی پیشرفته (از این کارگاهها) آموخت این بود که چگونه سریعاً قطعات را تأمین کند، چرا که این مسئله چیزی بود که تیم مسابقه همواره با حلِ آن دست و پنجه نرم میکرد.
هریک از این اقدامها میتواند به صورت مجزا یا در ترکیب با سایرِ اقدامها استفاده شود تا فرصتهای مستمری برای خواستن، دادن، و گرفتنِ کمک ایجاد شود. این اقدامها، بخشندگی را در محیط کار تسریع و تسهیل میکنند. با اجرای این اقدامها ممکن است از میزانِ بخشندگی، دانش و تجربهای که میتوانید در محیط کار هویدا کنید متعجب شوید.
[1] Jim Mallozzi
[2] Prudential
[3] requesting routine
[4] Help-seeking
[6] Troika
[8] SMART: Specific, Measurable, Attainable, Relevant, Time bound
[9] breakout rooms in Zoom
[10] Huddle
[11] IDEO
[12] Standup
[13] Menlo Innovations
[14] Center for Positive Organizations
[15] Cross-collaboration
لینک این مقاله در سایت مجلهیِ نیکیِ بزرگتر:
How to Build a Culture of Generosity at Work (berkeley.edu)