Sky
Sky
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

احساسات کوچک من...



آغوشت مقدس است

مثل وطن برای سرباز

و بازوانت، مرزهای این قلمرو،

مرز بین آرامش و آشوب‌اند.

تنگ‌تر کن این حصار را،

من برای حفظ تمامیت آغوشت

تا ابد خواهم جنگید....



نیلوفرانه پیچیده ای بر تنم

ریشه دواندی در رگ های من

روی گونه ام هُرم نفس های توست

نگاهت پیداست در چشم های من...


بنشین، برایت شعر دَم کردم

گلویی تازه تر کن با غزل هایم

هوای شعر هایم را معطر کن

شیرین شده با خنده ات طعم غزل هایم....



بهارا !

آمدی زمستان از تنم رفت

ببین جای بوسه ات روی تنم شکوفه دمیده..


خانه هر شب خواب تو را می بیند

از وقتی عطر تنت را

میان شب‌بوهای پیرهنم جا گذاشته ای...



قلبم منظومه ای از اشعارِ ناسروده است

و تمام ستاره‌های این منظومه از آنِ توست...



در انتظار تو ام هر شب

بر بلندای بادگیر،

آن‌جا که کوه بوسه می زند بر ماه...




فرسنگ ها فاصله بین ماست

ولی آسمانمان،

خورشید و ماه مان

و دل هایمان یکیست...


سیب ممنوعه‌ی لب‌هایت

بهشتِ کوچک من جایی‌ست

درست میان دستانت ...


انسان به امید زنده است

و من به تو...




شعردل نوشتهعشقنویسندگیحال خوبتو با من تقسیم کن
کابوس نامه
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید