در ابتدا پیشنهاد میکنم که بخش اول این نوشته رو مطالعه کنید.
در این نوشته موارد دیگه ای رو باهم بررسی می کنیم و نحوه تاثیرگذاریشون بر روی کارکنان و اعضای تیم رو مورد بررسی قرار میدیم.
کسب و کارها بر اساس اندازه و وسعتی که دارن با شرایط متفاوتی دست و پنجه نرم می کنن.
کسب و کارهای کوچک تر و نوپا عموما از چند نفر نیروی کار که هر کدوم از این افراد در زمینه های مختلفی در تیم فعالیت می کنن تشکیل شدن . بر عکس؛ کسب و کارهای بزرگ و کهنه کار نیرو ی کار زیادی رو در اختیار دارن و هر نیرو در حوزه ای مشخص فعالیت می کنه.
موردی که همه کسب و کارها برای موفقیت نیاز هست که به سمتش برن تخصص محور کردن تیم کاری هست. البته برای کسب و کارهای نوپا این موضوع با سختی های زیادی همراهه، اما بهتره که از ابتدا تخصص های پایه برای هر کسب و کاری در تیمش موجود باشه تا باقی موارد با همپوشانی هم پیش بره و زمانی که تیم به درآمد رسید و تونست وارد بازار بشه نیرو های متخصص رو جذب کنه و تیم خودش رو به کمال برسونه.
* سعی کنید تیمتون رو تا حد ممکن تخصص محور بچینید و به مرور زمان با بالاتر رفتن تعداد افراد تیم، تخصص ها رو تا حد ممکن ریز تر و دقیق تر کنید. این موضوع به شکل باور نکردنی باعث بالا رفتن بازدهی تیم شما خواهد شد.
دنیای ما 2 بعد اصلی داره. بعد زمان و بعد مکان. مدیریت کسب و کار ابعاد دیگه ای هم داره!
شما به عنوان مدیر کسب و کار مسئول چیدمان افراد تیمتون در جای مناسب و زمان مناسب هستید. نقشه ی راهی که کسب و کار قراره طی کنه شما هستید. برای هر کاری که انجام میدید یا تصمیمی که می گیرید این موارد رو سعی کنید رعایت کنید.
* مدیریت حرفه ای یعنی در بهترین زمان و بهترین مکان، از بهترین نیرو بهترین بازدهی رو برای انجام فرآیند مثبت بگیرید و علاوه بر اون بتونید این کار رو برای چندین فرآیند مختلف رهبری کنید.
کسب و کارهای نسل جدید عموما توقف ناپذیر هستن و به مرور زمان همواره باید رشد کنن تا بتونن در گود رقابت باقی بمونن و بازار خودشون رو حفظ کنن. یکی از تجربیات ارزشمند افراد متخصص در حوزه مدیریت دسته های کوچک نامیده میشه.
به یک جاده طولانی فکر کنید و تعدادی جاده ساز که در اختیار شما هستند. همه اونها رو جمع می کنید و نقشه کل راه رو بهشون نشون میدید و نکات رو بهشون میگید و می فرستیدشون که برن و ساخت جاده رو شروع کنن. بعد از مدتی میاید و می بینید که نصف جاده ساخته شده اما نقشه ای که شما برای این جاده در نظر داشتید از پایه مشکل داشته! یا یکی از نیرو ها کارش رو از ابتدا اشتباه انجام داده و جاده ی عزیزتون رو خراب کرده!
مفهوم دسته های کوچک دقیقا برای پیشگیری از همچین مشکلاتی عنوان شده. بیاید دوباره جاده دوست داشتنی و عزیزمون رو با این مفهوم بسازیم.
همه نیرو هاتون رو جمع می کنید. از جاده 50 کیلومتری خودتون 100 مترش رو بهشون نشون میدید و هرکسی رو مسئول انجام کاری در این 100 متر می کنید. 5 روز بعد میاید و می بینید که چه بلایی سر 100 مترتون اومده و اصلا مهم نیست که چه اتفاقی افتاده!!! مهم اینه که حالا شما یک نمونه اولیه از جاده ای که توی سرتون بود رو دارید می بینید و با هزینه مالی و زمانی کمتر تونستید یک خروجی بدست بیارید و متوجه بشید جاده ای که توی سرتون هست چه نقاط قوت و چه کم و کاستی هایی داره. به صورت موردی مواردی که مفهوم دسته های کوچک براتون به ارمغان میاره رو می نویسم.
* قدم های کوچک تر از به هدر رفتن با ارزش ترین منابع شما جلوگیری می کنن و علاوه بر کاهش ریسک، مدیریت رو تا حد زیادی دقیق تر، منظم تر و ساده تر خواهند کرد.
خب فکر می کنم که تا همینجا برای بخش دوم این نوشته کافی باشه. به زودی بخش بعدی رو خواهم نوشت و در آینده حتما با عنوان جدیدی در زمینه روانشناسی کسب و کار براتون می نویسم و امیدوارم که از نوشته های من لذت ببرید.
ممنونم که مطالعه کردید. تلاشم این هست که بتونم در موفقیت همه شما سهمی داشته باشم.
توصیه هایی برای مدیران کسب و کار بخش اول