در ابتدا پیشنهاد میکنم که بخش اول و دوم این نوشته رو مطالعه کنید.
در این نوشته موارد دیگه ای رو باهم بررسی می کنیم و نحوه تاثیرگذاریشون بر روی کارکنان و اعضای تیم رو مورد بررسی قرار میدیم و این سری از مطالب رو به پایان می رسونیم. منتظر نظرات و پیشنهادات شما برای بهبود سطح کیفی مطالب هستم.
چیزی در حدود 8% جمعیت کره زمین رو مدیران تشکیل می دهند. باور نمی کنید؟؟ حق دارید چون این عدد میانگین جهانیه و در هر منطقه ای نسبتش متفاوته. پس شما در این بلبشوی نامنظم و به هم ریخته تنها نیستید.
با گرفتن ارتباط با مدیران دیگه ای در زمینه کاری خودتون و یا حتی خارج از زمینه کاری خودتون می تونید یک تعامل دوطرفه برقرار کنید و در مورد مسائل مدیریتی تیم و پروژه خودتون با هم بحث و گفتگو کنید و تجربیات خودتون رو به اشتراک بزارید. گاهی مدیران فکر می کنند که نباید با کسی مشورت کنن چون ایده اونها دزدیده میشه یا گمراه میشن یا کسی حاضر نمیشه بهشون مشورت درست بده. اما همچین چیزی نیست.
مردم ما عاشق اینن که از تجربیاتشون برای بقیه ساعت ها حرف بزنن و پیشنهاد و نظر بدن!! اینکه ایده شما ممکنه دزدیده بشه در همه حالت ها امکانش هست، فقط موضوع اینه که شما برای چه کسی چه مقداری پروژتون رو باز کنید و چقدر از هسته پروژه شما آگاه بشه. (کسی که مدیر باشه بیکار که نیست بره سراغ یه پروژه جدید و پروژه قبلیشو ول کنه! )
* مسیر کسب و کار رو مدیر کسب و کار تعیین می کنه. اگر شما اشتباه کنید بهای بسیار سنگین تری رو باید بپردازید به نسبت وقتی که کارمند یک کسب و کار اشتباهی رو مرتکب میشه. یکی از راه های خوب برای جلوگیری از اشتباه و مسیر غلط مشورت کردن با افراد دارای صلاحیت هست. توجه کنید که در نهایت شما مدیر کسب و کارتون هستید و همه حرف ها رو بشنوید و بهترین تصمیم رو بگیرید.
اول بگم که منظور از سفت و سخت بودن این نیست که شما یک مدیر بی اعصاب و قاتل! (قاتل احساسات و توانایی و خلاقیت کارکنانتون) باشید.
همه ی همه ی همه ی همههههه ی کسب و کار های دنیا در همه ی همه ی همههه ی زمان هایی گذروندن و می گذرونن با مشکلات بزرگ و کوچکی مواجه هستند. از microsoft و google و apple بگیر تا اصغر آقای بقال سر کوچه. این فکر رو از سرتون بیرون کنید که سختی کسب و کار اولشه! یک کسب و کار برای مدیرش همیشه سخته و سخت خواهد بود. یک مدیر عاشق همین خصلت مدیریته اصن! که یک کار سخت رو به درستی و کامل انجام بده و فکر و ذهنش ارضا بشه.
برای همین نیاز هست که یک مدیر دیواری باشه در برابر سیل، درختی باشه در برابر طوفان، کشتی باشه در وسط گرداب و در این لحظات به کسب و کارش ادامه بده و تمام سختی ها رو در خودش هضم کنه و تیمش رو به جلو هدایت کنه. مثل سردار لشگری که خودش صف اول رزم ایستاده.
* قطار در حرکت به سمتش سنگ پرتاب میشه. باد آتشی رو اذیت می کنه که روشن باشه. هدف نقطه ای در انتهای یک مسیر ناهموار و طولانیه. برای دستیابی به هدف پذیرای سختی های زیادی باشید و اگر این سختی ها رو به جون بخرید و تحمل کنید روز به روز به هدفتون نزدیک تر میشید.
چقدر با کلمات فرهنگ شفاهی و فرهنگ کتبی آشنایی دارید؟ می دونستید یکی از علل از بین رفتن علوم قدیم همین فرهنگ شفاهی بوده؟
در کشور های آسیای شرق و خاورمیانه در زمان قدیم و حتی در بعضی کشورها در حال حاضر فرهنگ شفاهی حاکم هست و همین موضوع یکی از دلایل عقب ماندگی و کاهش کیفیت و راندمان در کسب و کار ها نیز هست.
فرهنگ شفاهی یعنی شما هر دانش و تفکری که دارید رو در ذهنتون نگه می دارید و در صورت نیاز اون رو به صورت شفاهی و گفتگو به شخص دیگه ای انتقال میدید. فرهنگ کتبی کاملا برعکس هست و هرآنچه که موجود هست رو بر روی کاغذ (یا docs!) میاره تا به مرور زمان علاوه بر فراموش نشدن اونها، از دستخوش تغییر شدن اونها هم جلوگیری کنه. به عنوان یک مدیر حتما همواره مراحل کسب و کار و کارهایی که نیاز به انجام دارن و در یک کلام همه چیز کسب و کارتون رو مکتوب کنید. مستند سازی از بخش های مختلف کسب و کار و تدوین پلن های مدیریتی مثل OKR یا متود scram میتونه برای کسب و کار شما بسیار مفید باشه.
* فرهنگ کتبی رو وارد کسب و کار خودتون بکنید و برای اینکار نیاز نیست حتما از کاغذ استفاده کنید. اینترنت جایگزین خوبی برای این موضوع هست. شما یک مدیر هستید و برای اعضای تیمتون برنامه ریزی می کنید. چه کسی برای شما برنامه ریزی میکنه؟؟ از الگوریتم های برنامه ریزی کسب و کار استفاده کنید تا علاوه بر اینکه ذهنتون رو باز می کنه، به شما نظم فکری میده و مدیریت رو راحت تر و منظم تر خواهد کرد.
خب امیدوارم که از این سری نوشته های من لذت برده باشید و تونسته باشم بهتون کمک کرده باشم.
در آینده سری جدید مطالب رو با عنوانی که قبلا هم قولش رو داده بودم (روانشناسی کسب و کار) آغاز می کنم. من هم یک مدیر کسب و کار هستم و تلاشم این هست که در زمان های آزادی که دارم بتونم نقشی در پیشرفت مدیریت در کشورم داشته باشم.
ممنونم که مطالعه کردید. تلاشم این هست که بتونم در موفقیت همه شما سهمی داشته باشم.
توصیه هایی برای مدیران کسب و کار بخش اول
توصیه هایی برای مدیران کسب و کار بخش دوم
توصیه هایی برای مدیران کسب و کار بخش سوم