سید جلال الدین صحاف رضوی
سید جلال الدین صحاف رضوی
خواندن ۶ دقیقه·۵ سال پیش

کسب و کارتان را وابسته نکنید! (روانشناسی در مدیریت کسب و کار)

کسب و کارهای ما نقاط مشابه و مشترک زیادی با فرزندان ما دارن. کودکان به توجه و مراقبت نیاز دارن و در دوره های سنی خاصی به شدت به مراقبین خود وابستگی پیدا می کنن. کسب و کارها هم همینطور هستن. در دوره های خاصی از سنشون، به افراد سازمان وابستگی پیدا میکنن و این وابستگی میتونه کسب و کار رو با مخاطرات زیادی روبرو کنه.


با ادامه سری روانشناسی در مدیریت کسب و کار در خدمتتون هستم امیدوارم که از نوشته ام لذت ببرید.

* وابستگی خوب یا بد؟

سوالی که بارها و بارها در تمام مراحل زندگی، از کسب و کار گرفته تا تربیت حیوانات خانگی باهاش روبرو شدم اینه که آیا وابستگی خوب هست یا بد؟

اول از همه ببینیم تعریفمون از خوب و بد چه چیزیه. به نظر من خوب و بد کاملا نسبی هستند. مثلا فرض کنید شما یک فرد مسیحی اهل واتیکان هستین و میانگین مصرف شراب شما در سال 54 لیتره! یا فرض کنید شما یک مسلمان اهل مدینه منوره هستین و روزانه 50 رکعت نماز مستحب می خونید!

حالا با این اوصاف شراب خوردن خوبه یا بد؟ نماز خوندن چطور؟؟؟

با این تعاریف به طور قطع نمیتونیم موضوعی رو خوب یا بد بنامیم. پس وابستگی هم میتونه خوب یا بد باشه. بررسی ها نشون میده که وابستگی کودکان به والدینشون در سنین کم وجود داره و اگر مدیریت نشه و ادامه پیدا کنه منجر به ناهنجاری های زیادی در شخصیت اون کودک خواهد شد. در کسب و کار هم موضوع به همین صورت هست. همه ما بیل گیتس و استیو جابز رو میشناسیم. همه ما میدونیم که یه روزی هر 2 نفر مدیر عامل شرکت های خودشون بودن. اما الان چطور؟ آیا کسب و کارشون بدون اونها هم موفقه؟

بله! اونها کسب و کاری رو ساختن که در طول زمان حتی به خالقش هم وابستگی نداشته باشه.

حالا نمیخواد اونقدر دور بشیم و انتهای قضیه رو نگاه کنیم ? یکم بیایم جلوتر.

راجع به وابستگی کسب و کار به کارمندانش صحبت کنیم. فرض کنید شما یک رستوران دارید و عمده سفارشات شما بیرون بر هستند و باید با پیک سفارشات رو ارسال کنید. شما یک پیک استخدام میکنید به اسم آقای عباسی و آقای عباسی به عنوان پیک برای شما مشغول به فعالیت میشه.

حالا یه سوال مهم! کسب و کار شما به یک پیک نیاز داره یا به آقای عباسی؟؟؟ جواب مشخصه. هرکس دیگه ای میتونه به عنوان پیک برای شما کار کنه. ممکنه بگید که بله پیک رو به راحتی میشه عوض کرد اما اعضای کلیدی سازمان چطور؟؟ باید بگم که حتی مدیر عامل و رئیس هیئت مدیره هم تغییر خواهند کرد و سازمانی درست کار میکنه که در کمترین سطح وابستگی باشه. حالا میخوام نکاتی رو براتون بنویسم که چطور سطح وابستگی سیستم رو به افراد مختلف با سطوح مختلف کم کنید.


  • وابستگی اطلاعاتی

یکی از آسیب زننده ترین نوع وابستگی این نوعه. فرض کنید شما سازمانی دارید که یک حسابرس داره و اطلاعات حسابرسی شما در لپ تاپ این حسابرس ذخیره شده. دست بر قضا یک روز حسابرس شما دچار بیماری میشه، فوت میکنه (دور از جون ?) یا حتی بدتر! یهو ول میکنه میره یا سرتون کلاه میزاره و و و و ....

حالا علی مونده و حوضش! شما موندید و کلی حساب توی سیستم حسابرس فراری یا مرحومتون! ?

خب چطور میشه جلوی این نشت اطلاعات رو گرفت؟ زیاد سخت نیست.

  • همیشه به صورت دوره ای نسخه پشتیبان رو از کارمندتون بگیرید و سعی کنید موارد مورد نیاز کارش مثل کامپیوتر رو خودتون در اختیارش قرار بدید.
  • اگر اطلاعات به صورت آنلاین نگهداری میشه از ایمیل و شماره تماس خودتون به عنوان اطلاعات پشتیبانی استفاده کنید و همواره دسترسیتون به اطلاعات رو حفظ کنید.
  • حتما از کارمندانتون سفته حداقل 2 برابر مجموع دستمزدشون دریافت کنید. مثلا شما یک حسابرس دارید که ماهی 2 میلیون تومان بهش حقوق میدید و قرارداد 6 ماهه بستید. مبلغ 24 میلیون تومن ازش سفته دریافت کنید و در قرارداد ذکر کنید.
  • قراردادتون رو حتما به نظر یک وکیل پیش ببرید تا در زمانی که به مشکل خوردید به راحتی بتونید با استفاده از قوانین حقتون رو احیا کنید.


  • وابستگی مهارتی

فرض کنید شما یک کسب و کار دانش بنیان دارید و محصول یا اختراعی رو برای عرضه آماده کردید که از لحاظ فنی و دانشی خودتون آنچنان در توسعه اش سهیم نیستید و بیشتر مسائل مدیریتی و مالی رو در سازمان بر عهده دارید. شما نیروهایی رو دارید که برای شما این محصول رو توسعه دادن و از چند و چون محصول شما آگاه هستند. در صورتی که این نیرو ها نباشند شما باز هم به مشکلات زیادی خواهید خورد. برای مقابله با این چالش هم راهکارهایی وجود داره:

  • تمامی مواردی که کارکنانتون انجام میدن از جمله فرایند ها، روش های پیاده سازی، روش های خدماتی و همه و همه باید مستند سازی شده باشند تا در صورتی که بخشی از سیستم به هر دلیلی دچار آسیب شد، مستندات اون بخش بتونه در حل مشکل یا بازسازی اون بخش کمک شایانی بکنه.
  • حتما قرارداد محرمانگی اطلاعات رو با کارکنانتون امضا کنید و در ازای این قرارداد حتما سفته دریافت کنید و بهتره که در دفتر اسناد رسمی هم قراردادتون رو به ثبت برسونید.
  • همواره دسترسی خودتون به تمامی قسمت های پروژه و سیستم رو حفظ کنید تا در زمان خطر بتونید از دارایی خودتون محافظت کنید.
  • توجه کنید چیزی که در سازمان شما کلیدی هست جایگاهه نه فرد. چیزی که برای شما کلیدیه متخصص سرور هست نه خانم رضایی! پس سعی در حفظ جایگاه و شرایط جایگاه داشته باشید نه حفظ فرد.


  • وابستگی نظارتی (آخریشه که خسته نشید ?)

در کسب و کارتون همیشه افرادی هستند که حواسشون به بقیه کارمنداتون هست. نوشته قبلیم رو در مورد مدیریت شطرنجی بخونید تا بهتر متوجه منظورم بشید. این افراد نسبتا مهره های کلیدی به حساب میان و برخلاف وابستگی مهارتی، شما به خود این افراد وابستگی دارید. اعتماد و نوع دیدگاهشون به کسب و کار وابستگی هست که شما بهشون دارید و عموما این افراد، افراد نزدیک تر و سطح بالاتری در سازمان هستند.

اما چطور وابستگیتون به این افراد رو تا حد ممکن کم کنید؟؟؟

  • همواره از همه کارکنانتون گزارش روزانه بگیرید و اطلاعات خودتون رو از سازمان و شرایط آپدیت نگه دارید تا بتونید افراد ناظرتون رو بهتر بشناسید و مدیریت کنید.
  • در تصمیمات خودتون نسبت به این افراد محتاط باشید و عجولانه تصمیم گیری نکنید و مسائل پیش اومده رو به خوبی بررسی و تحلیل کنید.
  • با انجام تست هایی سعی کنید این افراد رو تحلیل شخصیتی کنید و حتما اهدافشون از کار کردن با شما رو به خوبی بشناسید.
  • بدون تعارف باشید و با همه ی همه ی همه ی کارکنانتون قرارداد درست و کاملی عقد کنید.


خب امیدوارم که از این نوشته لذت برده باشید و تونسته باشم بهتون کمک کرده باشم.

شاید پیش خودتون بگید که خب این کجاش روانشناسی در مدیریت کسب و کاره؟؟ اینا که فقط چند تا نکته اس!!

باید بگم که نگران نباشید. اگر میخوایم که یه برج خوب و درست و حسابی بسازیم، باید براش پایه های مستحکمی رو در نظر بگیریم. این مطالب پایه هایی هستند برای اینکه بتونیم مفاهیم روانشناسی در مدیریت کسب و کار رو به خوبی باهم بررسی کنیم. در مطلب بعدی سعی می کنیم با مسائل ریشه ای تری در روانشناسی آشنا بشیم تا بتونیم کارمندانمون رو بهتر تحلیل کنیم.

من هم یک مدیر کسب و کار هستم و تلاشم این هست که در زمان های آزادی که دارم بتونم نقشی در پیشرفت مدیریت در کشورم داشته باشم.

ممنونم که مطالعه کردید. تلاشم این هست که بتونم در موفقیت همه شما سهمی داشته باشم.

سایر سری نوشته های من

توصیه هایی برای مدیران کسب و کار بخش اول

مدیریتروانشناسیکسب و کاروابستگیموفقیت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید