جواد محمودی
جواد محمودی
خواندن ۴ دقیقه·۲ سال پیش

این یک رازی که هیچ کس به شما نمی‌گوید!

چرا علی‌رغم دانسته‌های فراوان به نتیجه‌ی مطلوب نمی‌رسیم؟

برای رسیدن به نتیجه و هدف، چقدر حاضرید که عملگرا باشید؟
برای رسیدن به نتیجه و هدف، چقدر حاضرید که عملگرا باشید؟



شما مدت‌هاست که در این موقعیت گیر کرده‌اید: می‌دانید که برای بهتر شدن رابطه‌تان با کسی که دوستش دارید ـ اما الان دچار چالش شده‌اید ـ باید کاری انجام دهید، می‌دانید برای اینکه کسب و کارتان را از خطر ورشکستگی نجات دهید باید میزان فروش را افزایش دهید، می‌دانید که اگر ورزش نکنید خیلی زود اضافه وزن و بیماری‌های مرتبط با آن به زودی به سراغ شما خواهند آمد اما ... هیچ کاری برای بهتر شدن اوضاع نمی‌کنید!

اگر می‌دانید که باید کاری انجام بدهید اما دست روی دست می‌گذارید، این مقاله می‌تواند به شما کمک کند، اما اگر در چنین موقعیت‌هایی قرار نگرفته‌اید مخاطب این مقاله نیستید و بهتر است که با خواندن این مقاله وقت خود را تلف نکنید!


عملگرایی چیست؟

عملگرایی یک تعریف خیلی ساده دارد : وقتی می‌دانیم که باید کار درستی را انجام دهیم، آن کار را انجام دهیم!

مثلا : رابطه‌تان با همسر یا نامزدتان شکرآب شده است. چند روزی است که خیلی سرد و بی‌تفاوت با یکدیگر برخورد می‌کنید. شما می‌دانید که برای حل این مشکل باید با همسر یا نامزدتان صحبت کنید اما این کار را نمی‌کنید!

ولی یک فرد عملگرا، به محض بروز مشکل یا سردی در رابطه، با همسرش صحبت می‌کند و تلاش دارد که مشکل را به نحوی برطرف سازد.

مثال دیگر : گزارش های مالی شرکت از کاهش معنادار میزان فروش در ماه‌های اخیر حکایت دارد . شما می‌دانید که اگر وضع همین‌طور ادامه داشته باشد به زودی ورشکست می‌شوید اما هیچ کاری نمی‌کنید!

اگر یک فرد عملگرا در آن شرکت بود، اولین کاری که می‌کرد این بود: همان روز با مدیر‌فروش شرکت جلسه می‌گذاشت، بررسی می‌کرد که چه دلایلی باعث کاهش فروش شده است و سعی می‌کرد که با اقدامات فوری اما سنجیده، فروش شرکت را افزایش دهد.

فاصله بین دانستن و عمل کردن را کاهش دهید!
فاصله بین دانستن و عمل کردن را کاهش دهید!

اگر عملگرا نباشیم چه اتفاقی خواهد افتاد؟

مهمترین عیب عملگرا نبودن از دست دادن فرصت‌ها و از همه مهمتر زمان است!

فرض کنید که شما مدت‌هاست که به دنبال فرصتی هستید تا در محل کارتان،خودی نشان دهید. از قضا در یک جلسه‌ی کاری، مدیر شرکت برای انجام پروژه‌ای تقاضای همکاری داوطلبانه را دارد! شما با اینکه توانایی انجام آن پروژه را دارید داوطلب نمی‌شوید. همکاری که تازه به شرکت آمده است داوطلب می‌شود و آن پروژه را انجام می‌دهد. در کمال ناباوری چندی بعد او ارتقا شغلی می‌گیرد و با افزایش حقوق از وی قدردانی می‌شود!

البته گاهی مهم‌ترین ضرری که ما از عملگرا نبودن خود می‌کنیم از دست دادن زمان‌های طلایی است!

مثلا: یادگیری زبان! شما سالهاست که در فکر این هستید که به کلاس زبان بروید و مدرک زبان بگیرید! اما بعد از گذشت چند سال هنوز که هنوز است در هیچ کلاس زبانی ثبت نام نکرده‌اید! اکنون بعد از گذشت چند سال احساس می‌کنید که خیلی دیر شده است یا دغدغه‌های زندگی آنقدر زیاد شده است که دیگر توان یادگیری زبان را از شما گرفته است.

تفاوت میان افراد موفق و ناموفق در میزان عملگرا بودن آنهاست!
تفاوت میان افراد موفق و ناموفق در میزان عملگرا بودن آنهاست!


چرا عملگرا نیستیم؟

به نظر من نقطه‌ی مقابل عملگرایی، کمالگرایی بیش‌از‌حد است! ما برای هرکاری آنقدر انتظارات و توقعات بیجا داریم که عملا انجام آن کار را غیرممکن می‌سازیم! یا آن کار اگر انجام شود با مشقت ، صرف وقت و انرژی زیادی همراه خواهد بود و چون مغز انسان در مواجهه با کارهای سخت میل عجیبی به تعویق انداختن کارها دارد پس آن کار را کلا انجام نمی‌دهیم!

برنامه‌ریزی‌های بیش‌از‌حد، در‌نظر‌گرفتن استانداردهای خیلی بالا، تصورات رویایی از نتیجه‌ی انجام کار، همگی باعث می‌شود که ما آن کار را شروع نکنیم و یا به تعویق بیندازیم!


آیا عملگرایی قابل یادگیری است؟

همانطور که گفتم نقطه‌ی مقابل عملگرایی، کمالگرایی بیش‌از‌حد است. کمالگرایی به عنوان یک اختلال در علم روانشناسی مطرح شده و حتی قابل درمان است. اما اگر شما حوصله‌ی رفتن پیش روانشناس را ندارید با همین کارهایی که دیگران انجام داده‌اند و نتیجه گرفته‌اند شروع کنید:

چگونه عملگرایی را تمرین کنیم؟

  • به جای برنامه ریزی زیاد، عمل کنید.
  • هرکاری که شروع می‌کنید آن را تا رسیدن به نتیجه ادامه دهید.
  • در اولین فرصت ممکن، کاری که می‌دانید درست است را انجام دهید.
  • کارهای با اولویت را اول انجام دهید! ( راهنمایی: معمولا کارهایی که سخت‌تر هستند اولویت بیشتری دارند / نگذارید که مغزتان شما را گول بزند).
تمرین کنید که عملگرا باشید.
تمرین کنید که عملگرا باشید.


از کجا بدانیم که عملگرا شده‌ایم؟

یک روش خیلی ساده در کتاب (به انجام رساندن کارها) آقای دیوید آلن آمده است:


کاری که باید انجامش دهید ـ و مرتب از انجامش فرار می‌کنیدـ از دو حالت خارج نیست:

اگر انجام آن کار زیر دو دقیقه زمان می‌برد، همان لحظه بدون هیچ بهانه‌ای آن کار را انجام دهید.
اما اگر کاری است که طولانی است، دو دقیقه از کار را انجام دهید و بعد از دو دقیقه تصمیم بگیرید که آیا آن کار را ادامه دهید یا خیر؟ در بسیاری از مواقع شما همان کاری که دو دقیقه می‌خواستید انجام بدهید را دو یا سه ساعت ادامه داده یا تمامش کرده‌اید!
کتاب به سرانجام رساندن کارها اثر دیوید آلن
کتاب به سرانجام رساندن کارها اثر دیوید آلن


نکته : مواردی که گفتم همه در مورد خودم صدق میکرد . من تقریبا سه ماه بود که در سایت ویرگول مقاله ای ننوشته بودم، امروز به صورت اتفاقی به این سایت سر‌زدم و با نوشتن این مقاله یک قدم برای عملگرا بودن برداشتم.

شما چه کاری برای عملگرا بودن امروز انجام می دهید؟ لطفا نظر دهید تا اینجا مرجعی برای همه کسانی باشد که می‌خواهند کاری را شروع کنند، اما نیاز به یک تعهد کوچک برای شروع کار دارند، دقیقا مثل خودم،دقیقا مثل خودتان!

عملگراییافراد موفقبهره وریروانشناسی
دانشجوی ارشد روانشناسی شناختی هستم و ذهن کنجکاوی دارم، نوشتن و تولید محتوا را دوست دارم و پادکست زیاد گوش میدم، همین!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید