هر روز صبح که از خواب بیدار میشم، تقویم گوشیم رو باز میکنم، دونه دونه روزها و هفته هارو میشمارم ببینم چند روز دیگه به اتمام این ترم لعنتی باقی مونده..
این ترم، خسته کننده ترین، کسل کننده ترین و بی برنامه ترین ترمی هست که تا کنون گذروندم.
هر روز صبح 26 کیلومتر رانندگی میکنم تا برسم دانشگاه و دوباره عصر، 26 کیلومتر رانندگی میکنم تا برسم به خونه. تصورش هم خسته کننده ست .. مگه نه ؟
از اینکه تو این ترم کتاب های کمتری خوندم، فیلم های کمتری دیدم، تفریح کمتری کردم، مکان های کمتری رو دیدم و کمتر خوشحال بودم، واقعا ناراحتم. امید بر اینکه این یک ماه لعنتی هم تموم بشه و شیرجه بزنیم تو بهترین سه ماه سال..