کامیشا | Kamisha
کامیشا | Kamisha
خواندن ۱ دقیقه·۱ سال پیش

روزمره‌ای پس از غیبتِ کبری

استفاده بهینه از وقتِ انتظار  :)))
استفاده بهینه از وقتِ انتظار :)))

جمعه‌ای که گذشت، یه جلسه مصاحبه بالینی داشتم با آقایی که کارشناس ارشدِ روانشناسی بالینی بود.

جلسه‌ی فوق العاده جذاب و مفیدی بود. بعد از مدت ها با کسی غیر از دوستای نزدکیم صحبت کردم و باید اعتراف کنم که خیلی حسِ خوبی بود.

قبلا تجربه‌ی جلسه تراپی داشتم اما با تراپیستی هم جنسِ خودم. و همیشه یه حسِ مقاومت داشتم نسبت به صحبت کردن با تراپیستِ غیر هم جنس. اما خوشبختانه تجربه‌ی اول، تجربه‌ی دلنشینی رقم خورد.

دیشب «میم» پرسید : حالِ شخصیتت چطوره ؟

شاید فکر کنید سوالِ عجیبیه اما از کسی که روانشناسه، نمیشه سوالی غیر از این توقع داشت.

حالِ شخصیتم رو توضیح دادم و در عالمِ رفاقت و همکار بودن، بسیار بسیار از وضعیتم تعریف کرد. واقعا که خیلی ذوق کردم. چون «میم» تنها آدمیه که رو راست، بی‌منظور و با قلبِ پاک، نگرانِ زندگیمه و تو تمام این سال ها، همیشه تلاش کرده که حالِ زندگیم خوب باشه.

خدا سایه‌ی این آدما رو از زندگی‌مون کم نکنه.

از دانشگاه هم بخوام بگم، همه‌چی بر وقف مراده. الحمدالله همه اساتید تصمیم گرفتن این ترم تا جان در بدن دارن، کوئیز بگیرن و دو دستی درخواستِ کنفرانس داشته باشن.

کینوا رو یادتونه؟ خداروشکر دیگه تو رژیم غذاییم نیست و فقط دو سه کیلو مونده به وزن ایده‌آل.

و اما در آخر، اتفاقِ هیجان انگیزِ هفته‌ی گذشته، عروس شدنِ دوستِ صمیمیم بود.

نمیدونید چه لذتی داره وقتی دوستِ عزیز تر از جانت رو تو لباس سفید می بینی. تمام وجودم تبدیل شده بود به تپش قلب وقتی میدیدم کنار مَردی می‌رقصه که مطمئنم باعث میشه این دختر، خوشبخت ترین دخترِ دنیا بشه.

الهی همه‌ی جَوونا، عاقبت بخیر و خوشبخت بشن. ( با صدای مامان بزرگا بخونید)


روانشناسی بالینیهیجان انگیزعروسیروزمرهکتاب
روزمره نویس | حقوق‌خوانده‌ای که عاشقِ دنیای فروید شد.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید