kamykhaksar·۴ سال پیشعشق یهویییهویی اومد... یعنی نه برنام ای داشتم نه هیچی... اتفاقا صبحش داشتم به دوستم می گفتم که خیلی وقته با کسی اشنا نشدم.عصر یهو زنگ زد گفت با یکی…
kamykhaksar·۴ سال پیشاخر شب، یهوییآلاله ی من، گل لاله ی من تو چرا ...بشکن زنان اومدم ادامه شعرو بخونم که یهو یکی زد تخت سینم گفت :به به... اقا خوشگله... کوج تشریف میبرین؟ فک…
kamykhaksar·۴ سال پیشپسری که همیشه عجله داشت! ( قسمت اول)داستان دنبال دار پسری که همیشه عجله داشت !!! چرا عجله داشت؟؟ بیاید با هم بخونین تا بفهمیم.
kamykhaksar·۴ سال پیشمی تونیم جهان رو نجات بدیم؟اونجایی که خط زمان می شکنه چه اتفاقی می افته؟ فکر کنید که شما توانایی سفر در زمان را پیدا کرده اید و میدانید در چند روز آینده زندگی فعلی شم…