لیلا آیار
لیلا آیار
خواندن ۱ دقیقه·۷ ماه پیش

دست هایم چه کرده اند

دست ها می نویسند

دست در کلمات نمی گنجند

دست های دوقلو چقدر برایم کار کرده اید؟

دستان تورا گرفتم و راه رفتن را یاد گرفتم

ای دست ها از شما سخن به میان

می آورم

چقدر اشک های چشمانم را با سوز دل پاک کردید؟

ای دستان شما را چه کسی با پاکیزگی آشنا کرد

چه دست هایی لمس کردید

چه ناز ها بر سر کشیده اید

ای دستان صبور

ای سنگین بدوشان روزگار

با چه چیزها و جبر زمانه ساختید

و از چه دست هایی عبور کردید

جدا شدید وله لورده شدید

اما به آغوش همیشگی خود بازگشتید

قدر سختی را شما می دانم

و درد جدایی را از فشرده شدنتان می خوانم

با مفت بودن تمام چه کارهایی که نکرده اید

ای دستان ای زبر های همیشگی

ای خوش طعم ها، غذا با بودن شما لذت می گیرد

و درد با شما تسکین میابد

به خود می نگیرم

رد چه دست هایی پشت کمرم مانده

و صورت گریانم را چه دستی به نوازش کشیده

آه که ما قدر دست هایمان را ندانستیم




دلنوشتهنوشتننویسندگینویسندهدست
اثری از نوشته هایم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید