این رمان را درستایش قصه، تاثیر قصه در زندگی و سرنوشت انسان نوشته ام. می خواهم بگویم:
«تا قصه هست زندگی باید».
راوی هر وقت از کوک می افتاد، یک واحد قصه می اندازد بالا. گاهی دو واحد و یا بیشتر. وقت هایی که می خواهد از ذهنش بیاید بیرون، از روزمرگی، از خودش بودن فاصله بگیرد، دز قصه خوانی را بیشتر می کند.
در پشت جلد آمده:
«شهرزاد در قصه های هزار و یک شب، طی گفتگو با پادشاه بعد از تعریف قصه ها؛ او را مانند یک روان درمانگر حرفه ای تحت درمان قرار می دهد و تلاش می کند دل و ذهن و او را از گذشته سیاه پاک کند. سعید، شخصیت اصلی داستان اعترافات یک دائم القصه با خواندن داستان های هزار و یک شب تصمیم می گیرد با روایت کردن زندگی خود، ذهنش را از خطاهایی که تاکنون مرتکب شده پاک کند و این خاصیت قصه و قصه گویی است».
.
برای آشنایی با حال و هوای کتاب در گوگل به نشر صاد مراجعه کنید. فصل اول کتاب را در سایت نشر صاد، بخش «خواندن نمونه کتاب» بارگذاری کرده اند.