روح الله طالبی (توتی)
روح الله طالبی (توتی)
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

که تا تو آمده باشم، تو در سفر باشی...

مباد در شب این شهر، در به در باشی

نخواه با خودت از من غریبه تر باشی

هوا هوای غریبی ست میشود حتی

قفس که هیچ...گرفتار بال و پر باشی

همیشه ترسم از این بوده...اینکه حالم را

به طعنه از تو بپرسند و بی خبر باشی

چه آه دور و درازیست آخرین نفسم

که تا تو آمده باشم تو در سفر باشی

میان اینهمه لبخند زخم ناجوری ست

لبت بخندد و غمگین یک نفر باشی

به مژده ی خبری تازه از توام بی تاب

خدا کند خودت این بار پشت در باشی...!


شعرعشقعاشقانهشاعرانهسفر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید