ماهِ من·۳ ماه پیشفراموش کردن آدم ها برای بخشیدن باید از خشم عبور کرد. از دالانهای طولانی خشم باید بگذری تا در نهایت بتوانی ببخشی. اما گاهی وقتها از کسانی آسیب دیده…
ماهِ من·۱۰ ماه پیشنجنگ، رها کن...دیر وقت است. آماده شده‌ام برای خزیدن زیر پتو و فرو رفتن در بالشت نرم و خوش بویم. برای بهتر خوابیدن همیشه تکه‌ای اسطوخدوس زیر بالشتم هست. چش…
ماهِ من·۱۰ ماه پیشمسافران به مقصد نرسیدهاستاد جانخاطرتان هست، چهار سال پیش را میگویم. ۱۸ دی ماه ۹۸. شنبه روزی بود. کارگاه داشتیم. وقتی خبر رسید که ۱۷۶ نفر در آسمان، پُر آرزو پر کش…
ماهِ من·۱ سال پیشجوانه میزنیم...امروز صبح تو را روی پله‌های جلوی مجتمع دیدم. تا به خودم بجنبم زنی انسان نما با لگدی تو را به میان آشغالهای کنار باغچه انداخت. دردی در پهلوی…
ماهِ مندرسَکّو!·۱ سال پیشحسرتِ بی‌انتها...جاده بی سر و ته شده بود. هر چه می‌آمدم نمیرسیدم. انگار یکی ایستاده بود آنسوی جاده و هِی مثل کِش میکِشیدش. درد، درد، از فرق سر تا نوک پا. ای…
