تو اینبار خاطره نمیمونی. تو بخشی از وجودم میشی. جزئی از قلبم که بعد از رفتنت تکه تکه شد. هنوز گلهات خشک نشدن، من بهشون آب میدم. هنوز نقاشی هات به دیوارن و سازت کوکش در نرفته، فکر کنم میدونه برمیگردی و سیم هاش رو میرقصونی.اینبار هم با دیدن شب تیره و زیبا و موج های آروم دریا یاد موهات میوفتم، تارهای نقره ای موهات ستاره های شب تار من بودن. و چهره ات که مثل ماه بود. پس درست میگن که تکه ای از ماه رفته و نیست؟ وقتی ببینمت دوباره تورو به نیمه گمشدت میرسونم. توی این زندگی دوباره در آغوش میگیرمت. من قصه هایی که برات نخوندم رو میخونم و آهنگ هایی که باهم گوش ندادیم رو برات میزارم. فقط اینبار چشمهات رو روی هم نذار.