Ghonche rastegar·۱ ماه پیشبرگ خشک در لای کتابگاهی خودت را شبیه برگ خشکی مییابی، جا مانده میان صفحهی پنجاهم کتابی کهنه.برگی که روزی با باد رقصیده بود، اما اکنون در سکوت کلمات، بیحرکت…
سامان امیدی·۷ ماه پیشسامان امیدیبرمی گردم به عقب نگاه می کنم و می بینم که چقدر قوی بوده ام تا امروز و چقدر حق دارم خسته باشم و چقدر حق دارم دلم شانه ای برای تکیه دادن بخوا…
🕯 Rain melody·۱۰ ماه پیشتکه گمشده ماهدست نوشته ها و متن های من تکه ای از روح من هستند، قطعا بیانگر زندگی من نیستند و صرفا در ذهن من شکل گرفته و آن را با شما در میان می گذارم.
ح جیمی·۱ سال پیشبالاخره نوشتماولین اپیزود رو میخواستم وسواسانه انتخاب کنم و خیلی بهش فکر کنم ، تا بلکه چیز دبشی بتونم از تراوشات مغزم بیرون بکشم. ولی دیدم بازم مثل همه…
ئاریان·۲ سال پیشفراموشی!پس از چند بار ادیت کردن متن، یاد متن بوکوفسکی در ابتدای کتاب عامه پسند افتادم که اینچنین نوشته بود:( تقدیم به بد نوشتن ) پس منتشرش کردم.
AMIR HOSSEIN·۶ سال پیشIn the Name of Godسلام عرض ادب ...به همه ی دوستان ویرگولی .حال احوالتون؟ خوبید انشالله... من هم بالاخره امروز تونستم خودم قانع کنم تا اولین پست بزارم...امیدو…
WhoAmI·۸ سال پیشاولین مطلب در ویرگولاولین مطلب در ویرگولسلام. قصه اینطوری بود که صب از خواب پاشدم خیلی حالم جالب نبود میخواستم یه سایتی داشته باشم و بتونم توش یه چیزایی بنویسم.رفتم الکی الکی شروع کردم به نوشتن یه قالب html نمیدونم چه غالبی و چرا؟! که چند ساعتی ازم وقت برد و بعد دیدم زشت شد پاکش کردم.بعد به مهدی جریان رو گفتم و گفت بیام اینجا ثبت نام کنم و...