ویرگول
ورودثبت نام
ایمان
ایمان
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

غمنوشت

دلنوشت و دلنوشت و دلنوشت

انچنان اندوه داریم وای از سرنوشت

انقدر تاریک ومبهم کورسویی رو ب رو

ما نمیدانیم چیست آن رو ب رو

هم غم وترس جدایی از همه

هم نیاز رفتن از این همهمه

تا که روزی خواستیم رو خوش کنیم

راحتی باشد و چایی نوش کنیم

انقدر زجر و حراس از هر کجا

آمد شد هر بلایی سد ما

انقدر این شاعر مجنونه حال

هی نوشت وهی نوشت بی اختیار

تا که ناگه با دلی دور از امید

رفت و ماند این جمله های بس بعید


غمگینشعردلنوشتشاعرتنهایی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید