قبل شروع: این متن هم در راستای برنامه اعلامی و در ادامه این متن نوشته شده.
این چیزی که نوشته شده، با اون چیزی که اول تو ذهنم بود، فرق داره. برای تبیین دقیق مسأله به دو متن جدا نیازه. این متن اوله. خود این متن دو بخش داره. در بخش اول، اثبات میکنم اصل آزادی خانواده، عدالته. و در بخش دوم نشون میدم قوانین خانوادگی کنونی کشور ضامن عدالت برای همه نیستند.
در مورد مخاطب یه نکته بگم. فقهای شورای نگهبان مخاطب اصلی این متن هستند.. البته زنان معترض هم میتونن از این حرفها استفاده کنند. چون هر کسی میتونه با بهرهبردن از این حرفها، در مورد مسائل زنان و کلاً خانواده، در یه جنگ کلامی فقهای نظام رو شکست بده.
در متن قبل گفتم نفس وجود خانواده ضامن آزادی فرده. برای مثال، خانواده ضامن استقلال فرد در برابر حکومته. خانواده میتونه در خارج خودش، با سایر نهادهای اجتماع، به نحوی ارتباط برقرار کنه که حافظِ استقلالِ فرد باشه. اما،
خانواده اگه از درون آزاد نباشه، بدتر موجبات اسارت فرد و کل جامعه رو فراهم میکنه.
چرا؟ چون انسان پیش از اینکه وارد اجتماع بشه، در درون خانواده یاد میگیره چطور زندگی کنه. زندگی خانوادگی یه تمرینه برای زندگی اجتماعی. کودک اگه درون خانواده فقط زورگویی بزرگترهاش رو دیده باشه، یاد خواهد گرفت در روابطش با انسان زور بگه و زور بشنوه. یعنی،
انسان آزاد تنها در درون یه خانواده آزاد تربیت میشه.
پس، خانواده باید از درون هم آزاد باشه. یعنی، وحدتی که در درون خانواده ایجاد میشه، باید یه وحدت آزاد (یا همون وحدت در کثرت) باشه. در یه خانواده آزاد، افراد ضمن حفظ آزادیشون با هم وحدت دارند. و چون بالاترین مرتبهِ آزادی، عدالته، پس:
در خانواده آزاد، عدالت برقراره و به کسی ظلم نمیشه.
این یعنی
اصل خانواده آزاد، عدالته.
هر چیز دیگهای فرع ماجرا است. وقتی میگم اصل عدالته، یعنی مهمترین مسأله اینه که عدالت در حقّ تمام اعضای خانواده اجرا بشه.
اما خانواده ایرانی آزاد نیست. یعنی در خانواده ایرانی به همه ظلم میشه و این بیعدالتی ریشه در قانون و فرهنگ داره.
در ادامه این متن به بحث قانونی میپردازم و در متن بعد، به بحث فرهنگی.
درسته. خود قانون جمهوری اسلامی به مرد و زن ظلم میکنه. قانون ما یه سری حقوقی اضافی برای مرد قائل شده که حقّش نیست. این ظلم به مرده و همچنین ظلم به زن. بیشتر توضیح میدم.
اول بگم کدوم حقوق مرد اضافی هستند:
من این چند مورد رو میشناسم. شاید بیشتر هم باشه من ندیدم. ممنون میشم اگه کسی بیشتر دیده، حتما اطلاع بده.
بهرحال، قانون ما این بیعدالتی رو مرتکب شده و همین باعث شده یه قشر از زنان از ازدواج زده بشن. برای همین، امروز این حقوق اضافی باید لغو بشن (فقه پویا).
اما چرا امروز، برخورداری مرد از این حقوق اضافی، عین بیعدالتیه؟
دلیل اصلی اینه که فقهای نظام زمانشناس نیستند.
یعنی چی؟ توضیح میدم.
قانون ما این حقوق اضافی رو برای مرد قائل شده، چون محمد در زمان خودش این حقوق رو قائل شده بود. در واقع فقهای ما به حرف و عمل محمد نگاه کردند و این حقوق رو برای مرد قائل شدند.
اما خب دارن اشتباه میکنند و دلیلش هم اینه که زمان و مکان خودشون و زمان و مکان محمد رو نشناختند.
قبلا در مورد این مسائل حرف زدم. اما مجددا میگم.
محمد در حقّ زن ظلم نکرده. زن در اسلام اسیر نیست، چون از حق اشتغال و حق مالکیت برخورداره. یعنی زن در اسلام مجازه تا برای خودش کار کنه و مستقل زندگی کنه.
اما شرایط جغرافیایی خشک و سخت عربستان میطلبیده مرد برای معاش بجنگه و زن در خانه به امور خانهداری و فرزندداری و شوهرداری برسه. در واقع، مسأله اینه:
اعراب جاهلی از پیش از محمد فهمیده بودند اگه مرد برای معاش بجنگه و زن به امور خانگی برسه، بهتر میتونن در این محیط خشک و سخت دوام بیارن.
در این شرایط، زن برای بقاء (یعنی تأمین معاش) به مرد وابسته میشه. مرد باید معاش زن هم تأمین کنه. مرد تکلیف سنگینتری داره و متناسب باهاش از حقوق بیشتری هم برخوردار میشه.
محمد حواسش به شرایط بوده. محمد نمیتونه با جبر زمانی و مکانی بجنگه. نمیتونه با تردستی شرایط رو برای اشتغال زنان فراهم کنه. برای همین، متناسب با شرایط خودش، عدالت رو برقرار میکنه:
محمد مرد رو مسئول تأمین معاش زن میکنه و بهش حقوق اضافی میده. البته حقّ زن رو پایمال نمیکنه؛ مرد رو مجبور میکنه به زن نفقه بده.
اما شرایط زمان ما عوض شده. امروز زن میتونه مستقل از مرد برای معاش خودش تلاش کنه. هیچ نیازی به مرد نداره.
زنی که خودش میتونه مستقلا زندگی کنه، برای چی باید وارد قراردادی بشه که با بیعدالتی مرد رو بالای سرش قرار میده؟ پس،
امروز عدالت حکم میکنه تمام حقوق اضافی مرد لغو بشن.
پ.ن 1: نمیدونم فقهای نظام در مورد اصل یه خانواده آزاد چه نظری دارند. به نظرتون فهمیدند اصل آزادی خانواده به عدالته یا نه؟
پ.ن 2: اما مسلما فقهای نظام بلد نیستند عدالت رو متناسب با شرایط زمان و مکان خودشون برقرار کنند. چون شرایط زمان رو نمیشناسند. این افراد با جامعه خودشون بیگانه شدند.
پ.ن 3: لازمه یه تحقیق هم در مورد رابطه والدین و کودکان صورت بگیره. در این رابطه بیعدالتی هست یا نه؟ لزومی نداره حتما من این کار رو انجام بدم. هر کسی میتونه این کار رو انجام بده. فقط باید مطالعه کنه.