ویرگول
ورودثبت نام
رایزن
رایزن
خواندن ۹ دقیقه·۲ سال پیش

علیه رویکرد حذف‌گرا

مقدمه: چیزی که باعث شد این متن رو بنویسم اتفاقاتیه که اخیرا بین یه سری از کاربران رخ داده. نام نمی‌برم. البته شاید بعداً یه متن مستقل به طور خاص در مورد اون اتفاقات نوشتم.

حذف‌گرا دقیقا کیه؟

کسی که تصوّر می‌کنه برای حفظ چیزهای ارزشمند، دور اون چیزها باید یه حصار کشید، حصاری که کارش دفع هر چیزیه که می‌تونه به اون چیز ارزشمند گزند و آسیب وارد کنه. حذف‌گرا از هر شک و شبهه‌ای پرهیز می‌کنه. به عبارت دیگه،

حذف‌گرا از هر شک و شبهه‌ای می‌ترسه.

برای همین، حذف‌گرا رویکردش مبتنی بر حذف و سانسوره. این آدم در برخورد با هر شک و تردیدی اولین چیزی که به ذهنش می‌رسه اینه که بگه این وسوسه شیطانه و حذفش کنه.

در واقع، حذف‌گرایی ریشه در ترس داره. حذف‌گرا می‌ترسه شک و شبهه‌ای وارد بشه، چون می‌دونه ایمانش متزلزله؛ می‌دونه هر شک و شبهه‌ای ممکنه تمام ایمانش رو بر باد بده. حذف‌گرایی با تعصّب همراهه (در مورد رابطه ایمان و تعصّب به این متن نگاه کنید).

اما حذف‌گرا چون خودش جوابی برای شبهات و تردیدها نداره، فکر می‌کنه کلا جوابی وجود نداره.

به همین دلیل، نه فقط خودش رو از شک و شبهه دور نگه می‌داره، بلکه حاضر نمیشه به دیگران هم اجازه بده تا به سمت کوچک‌ترین شکّ و شبهه‌ای نزدیک بشن. این آدم تنها کاری که در مقابل هجوم و نفوذ فرهنگی انجام میده، اینه که حذف کنه.

بذارید یه مثال بزنم.

در این متن، شاهد این هستیم که جناب دست‌انداز از وضعیت فرهنگی مملکت گله می‌کنند:

یکی از متهمان ردیف اول تنزل وحشتناک سطح فرهنگی جامعه‌‎ی ایرانی و ابتلای فرهنگ غنی‎‌اش به «زردی»، همین "آپارات است. تاثیر "آپارات" در ساختن و یا خراب کردن فرهنگ مملکت را نباید به هیچ وجه دست کم گرفت.
فقط نحوه‎‌ی پوشش، عشوه و اطوار توهین‌آمیز خانم‌‎ها در ویدئوهای آپارات را با نحوه‌‎ی پوشش و اطوار مزورانه‌ی بازیگران خانم‌ در تلویزیون مقایسه کنید. این در حالی است که میزان کسانی که ویدئوهای آپارات را تماشا می‎‌کنند شاید از خیلی از برنامه‌های تلویزیون بیشتر باشند. نحوه‌‎ی پوشش خانم‎‌های بازیگر در تلویزیون را با سینما و صفحه‌‎ی اینستاگرمشان مقایسه کنید و از این حجم تناقض سر به بیابان بگذارید. جالب آن‌که حتی خانم‌‎هایی که در پیام‌‎های بازرگانی تلویزیون حضور دارند، در آپارات با چهره‌‎هایی گشاده‌تر، بازتر و آرایش‌‎هایی تندتر ظاهر می‎‌شوند. یک ریا و دورویی عادی شده!

و در انتها با دوستانشون به ریشه‌یابی مشکل می‌پردازند:

من ازفکر کردن به این مشکلات فرهنگی موسفید میکنم.
اینستا رارها کردند وگفتند محل کسب وکار است. روبیکارا تبلیغ کردند وبه بهانه ی مسابقه ی استعداد یابی همه راتشویق به نصب آن کردند وجوانی بیچاره مثل احسان علیخانی هم برای کمک رسانی به نیازمندان مردم راتشویق کرد تاازآن بهره ببرند برای کار خیر.
وقتی وارد ویترین روبیکا میشوی حالت بد میشود از این حجم آموزش بیحیایی وبی عفتی وکثافت بازی.
درچت روم روبیکا درهر قسمت که وارد میشوی ابتدا سلام به حضرت مهدی میدهد وشروع میکند به ابتذال?
این منافقها ودوروها که مال خودمون هستند راچه کنیم؟
زمانی نگران ماهواره بودیم که دشمن برامون ارمغان آورده بود. حالا بدترش راخودمون دراختیار جوانها ونوجوانهامون میگذاریم اونم به چه راحتی. در موبایلی درجیبشون که درهمه جا همراهشونه.

یا

آپارات همچون نهادهای رسمی کشور هیچ معیاری برای سانسور نداره چون منافع ملی رو نمی فهمه و هیچ درکی از اخلاق نداره. مثلا دیده شده که یک ترانه از معین که اتفاقا شعر خوبی هم داره و هیچ مشکلی نداره رو به اسم لس آنجلسی بودنش پاک میکنند در حالیکه یک آهنگ یا شعر غیراخلاقی تولید داخل رو باهاش مشکلی ندارند.
به نظر من فضای سانسور در حال حاضر غیر عقلانیه و خود کسانی که اقدام به سانسور میکنند (از صدا و سیما و ارشاد بگیر تا آپارات) اصلا نمیدونند برای چی یک چیزی رو باید سانسورش کنند. هیچ ضابطه ای وجود نداره و کاملا عرفی داره پیش میره.

و

سلام و عرض ارادت مشکل اساسی در نبودن یک قانون و دستورالعمل واحد برای سانسور هستش. نگاه هر سازمانی به سانسور کاملاً سلیقه‌ای هستش. چیزی که یک سازمان باور داره باید سانسور بشه از نظر سازمان دیگری، نیازی به سانسور ندارد. هنوز یک قانون و دستوارالعمل واحد و منطقی درباره‌ی سانسور وجود نداره. همین شده که در عرصه‌ی فرهنگی، سگ می‌زنه و گربه می‌رقصه.

پیدا شد: سانسور درست اعمال نشده.

یه سری انتقادات وارده.

خود این عبارت «فرهنگ غنی ایرانی» جای شک و تردید داره. نمیدونم این فرهنگ غنی کجا بوده که من تابحال ندیدم.

مثلا ریا و دورویی رو ببینید. آپارات مقصّر این دوروییه؟ مسلماً نه. اول اینکه خود همین تعارفی که در فرهنگ ایرانی هست، به معنای ریا و دوروییه. پس ریا در عمق فرهنگ ایرانی جای داشته و داره.

اما اصلا بیایید فرض بگیریم ایرانی‌ها کلا با ریا غریبه بودند و این مدت تازه یاد گرفتند. ببینیم مقصر این وضعیت کیه، حکومت یا دشمن؟

همین مساله پوشش خانم‌ها در صداوسیما و در سینما رو در نظر بگیریم. ما هنرمندی داریم که به هر دلیلی به حجاب اعتقادی نداره. چراییش مهم نیست. اصلا فرض بگیریم غرب‌زده است. حالا این آدمی که به حجاب اعتقاد نداره، وقت حضور در صداوسیما باید حجاب مورد قبول حکومت رو رعایت کنه. در واقع، این سیاست خود حکومته که باعث میشه ریا در وجود این هنرمند نهادینه بشه. چون این هنرمند مجبوره برای این‌که در جامعه فعال باشه، ریا کنه.

نکته اینه: حکومت به هر دلیل موفق نشده حد حجاب مورد نظرش رو در وجود یه قشر مهمی از زنان کشور نهادینه کنه. اصلا بگیم در جنگ با رسانه‌های دشمن شکست خورده (اگه شکست خورده، مقصران این شکست باید مجازات بشن). حالا میخواد این شکست رو با زور جبران کنه. جناب دست‌انداز، این اِعمال زوره که باعث میشه دورویی و ریا نهادینه بشه.

حالا برسیم به بحث حذف و سانسور.

نمیدونم چرا این دوستان نمی‌خوان بفهمند وضعیت امروز ما حاصل سیاست حذف و سانسوره. اجازه بدید از یه متن دیگه که قبلا نوشتم ارجاع بیارم:

افلاطون جایی در کتاب دوم جمهور از زبان سقراط می‌گوید، «کودکان فاقد عقل و تمیزاند»، و به همین دلیل نباید هر قصه و داستانی را بشنوند. در حقیقت، افلاطون معتقد بود چون کودک فاقد توانایی ارزیابی محتوای قصه‌ها است، پس لازم است حکومت به ارزیابی و سنجش تمام قصه‌ها و داستان‌هایی بپردازد که برای کودکان ساخته می‌شود. حکومت می‌تواند و می‌بایست تمام قصه‌هایی را که برای کودکان مضر می‌داند، حذف کند. هدف افلاطون این بود که اجازه ندهد کودکان در معرض افکار و عقاید مخرب (به حال موجودیت دولت‌شهر) قرار بگیرند.
اما، افلاطون متوجه نیست که حکومت با چنین کاری فقط مانع از رشد همان قوای عقل و تمیز کودکان می‌شود. هیچ‌کس به طور ذاتی با توانایی ارزیابی نقادانه به دنیا نمی‌آید. این مهارت تنها در عمل به دست می‌آید. از طریق آشناشدن با دیدگاه‌های مختلف و حتی متضاد با یک‌دیگر و بحث و گفتگو پیرامون آن‌هاست که کودک یاد می‌گیرد چگونه در مورد نظرات مختلف قضاوت کند. ارسطو معتقد بود ما «فضایل را تنها بدین‌سان به چنگ می‌آوریم که نخست آن‌ها را تمرین می‌کنیم همچنان که در فنون مختلف نیز به سبب تمرین مهارت می‌یابیم. ما آن‌چه را نخست باید بیاموزیم تا بتوانیم عمل کنیم، از طریق عمل می‌آموزیم: مثلاً از راه بناکردن معمار می‌شویم و از راه چنگ‌زدن چنگ‌زن. همچنین از طریق اَعمال عادلانه عادل می‌شویم. از راه تمرین خویشتن‌داری خویشتن‌دار می‌گردیم و از طریق اعمال شجاعانه شجاع». به همین سان می‌توان گفت کودک مهارت ارزیابی نقادانه را تنها با تمرین و ضمن عمل به ارزیابی نقادانه به چنگ می‌آورد.
حاکم افلاطون حاکمی است که از پیش‌ فرض می‌گیرد شهروندان از بلوغ سیاسی لازم برای تشخیص درست از نادرست برخوردار نیستند. بنابراین، تصمیم می‌گیرد خود به کشف و بیان حقیقت برای آن‌ها بپردازد، و در نتیجه، خود به‌جای شهروندان به تفکر می‌پردازد و نتیجه و غایتی را که ضمن عمل تفکر به دست آمده است، به آن‌ها اعلام می‌کند. اما، حاکم متوجه نیست با چنین کاری، از بلوغ سیاسی شهروندان جلوگیری می‌کند. در حقیقت، همین سیاست او است که موجب عدم بلوغ آن‌ها می‌شود. شاید حاکم بتواند از طریق حذف و سانسور، شهروندانی تربیت کند که به حقیقت باور دارند و در هر موضوعی موضع درست را برمی‌گزینند، اما این امر نه از سر حقیقت‌طلبی آن‌ها، بلکه به این دلیل است که از توانایی دگراندیشی برخوردار نیستند.
به ایراد دوم بپردازیم. سیاست حذف و سانسور تنها در شرایطی موثر است که حکومت قادر باشد هر صدای مخالفی را حذف کند. تنها در چنین شرایطی است که حکومت قادر خواهد بود تمامی شهروندان را با توجه به تصویری که از انسان و جامعه‌ی سالم دارد، شکل و پرورش دهد. اگر رسانه‌های تحریف‌گر دشمن بتوانند به‌نحوی با عموم شهروندان ارتباط برقرار کنند، حکومت اعتبارش را از دست خواهد داد. به یاد داشته باشیم که ما با شهروندانی نابالغ سروکار داریم که قادر به تفکر مستقل نیستند، شهروندانی که خود حکومت آن‌ها را پدید آورده است. حال اگر رسانه‌های تحریف‌گر به‌نحوی بتوانند با این شهروندان ارتباط بگیرد، چه خواهیم داشت؟

اون بی‌سوادها و متعصبانی که از شک و شبهه می‌ترسیدند، خواستند غیر از حرف خودشون هر چیز دیگری رو حذف کنند. خواستند اجازه ندن تا مردم غیر از حرف خودشون به چیز دیگری فکر کنند. اما همین باعث شد تفکر نقادانه جامعه رشد نکنه.

اما خب دشمن موفق شد با مردم ارتباط بگیره و چقدر خوبه که دشمن موفق شد با شهروندان ارتباط بگیره. این ارتباط باید باشه تا اون نگاه حذف‌گرا حذف بشه. امیدوارم اینترنت ماهواره‌ای فراگیر بشه تا دیگه هیچکس نتونه از صیانت حرفی بزنه.

اگه این اتفاق بیفته، مسئولان مجبور میشن دست از نگاه حذفی بردارند و به فکر یه راه دیگه باشند.

راه دیگه چیه؟

رشد قوای عقل و تمییز شهروندان.

به چه طریق؟

از طریق آشناشدن با دیدگاه‌های مختلف و حتی متضاد با یک‌دیگر و بحث و گفتگو پیرامون آن‌ها

البته جناب دست انداز در جواب این مسأله یکی از دوستان که

این روزا انقدر نظرات متفاوتی در مورد همه چیز میشنوم که واقعا تشخیص درست از نادرست سخت شده. خیلی سخت.

فرمودند:

این نظرات متفاوت رو باید از صافی فکر و تعقل عبور بدید تا به نتایج بهتری برسید.

به نظر میرسه ایشون هم قبول دارند فرد باید خودش فکر کنه. اما خب متوجه تناقض موجود در افکارشون نیستند. حذف و سانسوری که در پاسخ به بهنام ازش دفاع کردند، دقیقا همون سیاستیه که باعث میشه تفکر و تعقل فرد تعطیل بشه. امیدوارم یه زمان بفهمند چقدر تناقض دارند و

کسی که افکارش متناقضه، خودش فکر نکرده، افکار دیگران رو بدون تفکر و تعقل پذیرفته. برای همین، در افکارش تناقض هست.

پ.ن: در مورد مبحث حجاب و عفاف و اینکه راه درست اقناع فرد برای اختیار عفاف و حجاب چیه، به این متن رجوع کنید

رجوع کنید



تفکر نقادانهدست‌اندازان مسیر تفکرحذف‌گراییشورا و جدالمکتب روح
در کار کلام
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید