من در نیمه ی جهان در کنار تو نشسته ام
در کنج اتاقم با تو سخن می گویم
با تو به کنار پنجره طلوعم را انتظار می کشم
از غم هایم با تو سخن می گویم
شادی هایم را با تو کامل می کنم
با تو به سفر خیال می روم
من مالک زمینم
اما
با تو
پا به بهار سبز آسمان خواهم گذاشت
با تو من مالک سرخ ترین غروب آسمانم
من در نیمه جهان بی تو نشسته ام
من در خیال تمام هستی را در هم ریختم