ویرگول
ورودثبت نام
مهرانه مهرنام
مهرانه مهرنام
خواندن ۱ دقیقه·۱۵ روز پیش

آدم های آرام،رازهای پرآشوب غم انگیزی دارند...


ببخش ڪه هرگز نمی‌توانم بگویم دلتنگے جانم را به لبم رسانده،ڪه دوست داشتنت آنقدر عمیق شده ڪه قلبم هر لحظه ممڪن است جا بزند ، بایستد و تمام ...من آدم عاشقے هاے پرسر وصدا نیستم...عشق من بے صداست ...مثل آتش زیر خاڪستر ،خاموش اما سوزان ... آرام ، ساڪت ، همیشگی ، بی قید و شرط
اما آدم هاے آرام،
رازهاے پرآشوب غم انگیزی دارند...
و، تو ... پر آشوب ترین راز منے ،،مگوترینش..غمگینانه ترینش ...
تو ، بے صدا حضور دارے، در تمام من
در سڪوتم ،در صدایم ،درنگاهم
لا به لاے تمام برگ هاے دفتر شعرم
و حضور راز آلودت حتے میان خواب و رویایم ... میدانی! پریشان ترین خواب هاے من آنهایی ست ڪه تو، در آن نباشے ...و من همچنان آرامم تا هیچ ڪس نفهمد ،راز سڪوتم، ڪنار تو بودن هاے وقت و بے وقتے ست ڪه همیشه،روحم،بتنهایے تجربه می‌ڪند..

🕊ـــمــهرانهـمهرنامـــ🕊

عشقشعرفانتزیخوابشاعر
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید