من ، در آغوش شب ... به خواب میروم
و رویایم تو را به آغوش میکشد
فارغ از زمان و مکان
به دور از هیاهوی شهر
و خواب هایم آرام میشود
در میان پریشانیِ موهایت ...
کابوس گیر ِ من
سلسله ی موی پریشان توست
که در میان حلقه اش
گم میشوم
در افسانه ی خواب های دراز دراز ...
🕊ـــمــهرانهـمهرنامـــ🕊