وقتی نوشتن، نفس کشیدن میشود
همهمان جایی برای خودمان داریم؛ جایی که بیپرده حرف میزنیم، بیفیلتر فکر میکنیم، و بیقضاوت احساس میکنیم. برای من، آنجا دفترم است.
📓 دفترم پر است از جملههای ناتمام، ایدههایی که هنوز شکل نگرفتهاند، و گاهی از دردهایی که حتی به نزدیکترین دوستانم هم نمیگویم.
نوشتن در این دفتر مثل نفس کشیدن در هوای تازه است — مثل پاکسازی ذهن از آشفتگیهای روزمره.
🧠 وقتی مینویسم، فقط با دنیا حرف نمیزنم؛ با خودم روبهرو میشوم. گاهی کسی این نوشتهها را بخواند و مرا نویسندهای خیالپرداز تصور کند. اما واقعیت این است که این دفتر، مرهم زخمهاییست که دیده نمیشوند. 💔
🪄 تبدیل افکار به کلمات، آغاز التیام است. و شاید به همین دلیل است که مینویسم ، برای زندهماندن، برای فهمیدن و برای آرام شدن.