سکوت یعنی لبخندی سرشار از اشک، یعنی آرامشی پر هیاهو یعنی نگاهی آرام اما بی قرار.
حرفها، گلایه ها و فریادهای روی هم انباشته شده که سنگی شده در گلویت و اما تو تنها سکوت میکنی .
طوفانی در دل داری مهار نشدنی که اگر آزاد شود شهری را برهم میزد شاخه های درختان را در هم میپیچد ،مهارش میکنی و سکوت میکنی.
سکوت میکنی تا رشد کنی تا محکم شوی و رها شوی از هر چیز و هرکس . در پس این رهایی جهانی میبینی زیبا و درخشان خالی از تعلق، تهی از انتظار .
لبخند میزنی سرشار از شادی، عظمت جهان را میبینی و لذتی وصف ناشدنی احساس میکنی و آرام هستی.