مائده جون
مائده جون
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

مغازۀ جادوی

از در پشتی بازارچه که وارد بشی سمت چپ یه مغازه است ،رو به رو منظره ی بهتری داره اما اصولا کسی برای منظره به بازارچه سر نمیزنه .من بیشتر اوقات برای لوازم تحریری که سمت چپ قرار داره یا سوپری کوچولوی که دنیای هست برای خودش و سمت راست پایین قرار داره به بازارچه سر می زنم .اما همیشه دوتا مغازه هستن که انگار از وسط داستان و افسانه ها در اومدن یکی پایین کنار سوپری و اون یکی بالا کنار لوازم تحریری . به اون ها فقط به یه دلیل سر میزنم اونم تولد مامانم .که امروز هم هست .سال پیش براش از پلاستیک فروشی پایین یه ست لیوان گرفتم امسال فکر کردم بیام ببینم این مغازه بالایی چی داره و یه چیز جدید باحال بگیرم.

می دونید این مغازه ی بالا سمت چپ اسم خاصی نداره .خب لوازم تحریری نیست اما مداد و خودکار و پاک کن داره ، لوازم ارایشی نیست اما رژ لب و خط لب و از این چیز ها که مهری استفاده می کنه داره ،لباس فروشی نیست اما لباس و مانتو روسری و مقعنه داره و علاوه بر همه ی اینا یه سری وسایل قدیمی داره که خدا می دونه از کجا اومدن یا به چه دردی می خورن . اصلا دلیل اینکه بهش میگم مغازه جادویی همینه،چون میشه امید داشت کمد نارنیا یا چوب هری پاتر یا حتی انگشتر های هابیت رو اینجا پیدا کرد.

_خب چی میخوای کوچولو

من ده سالمه نمی دونم چرا خانم اینجا منو کوچولو صدا میکنه با این حال توی قفسه هاش یه ست ظرف چشمم رو مال خودشون می کنند ، اره خودشه ،مامان حتما خوشش میاد.

__اون ست ظرف نارنجی رو میشه ببینم؟


مغازه جادوییخاطرهکودکیتولدمامان
برای رهایی از فکر کردن ، می نویسم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید