مائده جون
مائده جون
خواندن ۱ دقیقه·۶ ماه پیش

وقت رو نکش

وقت رو نکش دیگه یه کاری بکن .وقت رو نکش و تصمیت رو بگیر تو تا ابد فرصت نداری.یه جوری صبحت میکنند انگاری من خوشحالم که خودم رو توی بلاتکلیفی گذاشتم .انگار که از این موقعیت لذت میبرم .بزارید سادش کنم مثل این میمونه که تو جنگل گم شده باشید.خودتون هم میدونید میخواید خارج بشید .خودتون هم درک میکنید باید سریع تر خودتون رو نجات بدید و بعد یکی یهو از اسمون بیوفته پایین بگه خب چرا خودتو نجات نمیدی .چرا راه و مسیرت رو سریع تر پیدا نمیکنی ،اگه سریع تصمیم نگیری شب میشه و گرگ ها بهت حمله میکنند ،بعد هم یهو محو بشه و شما رو تنها بزاره .بله یه همچین حسی داره .الان شما علاوه بر گم شدن احساس تنهایی ترس و عصبانیت هم دارید .عصبی هستید که راهی پیدا نمیکنید .پس یه گوشه میشینید و ناله میکنید .صدای ناله هاتون بلند میشه اونی که محو شده بود از راه میرسه و میگه وای چقدر غرغر میکنی .بعد دوباره محو میشه و شما میمونید و عذاب وجدان .بزارید لیست کنم .شما تنها هستید، گم شدید ،ناراحت و عصبی هستید و حالا عذاب وجدان هم بهش اضافه میشه .به نظرم بهتره این‌دیالوگ فیلم رو هک کنیم روی قلبمون چون مغزمون خیلی فراموش کار شده .

اگه نمیتونی به کسی کمک کنی بهترین کار اینه که اذیتش هم نکنی .

پ.ن


عصبیناراحتنوشتهداستان
برای رهایی از فکر کردن ، می نویسم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید