Mahyar
Mahyar
خواندن ۳ دقیقه·۴ سال پیش

معرفی رمان استخوان


رمان استخوان را پس از خواندن برخی نظرات در اینترنت انتخاب کردم. نویسنده‌ی کتاب علی اکبر حیدری است. تا به حال چیزی از او نخوانده بودم و حتی نامش را هم نشنیده بودم. به هرحال کتاب را شروع کردم و باید بگویم آن قدر کشش داشت که نمی‌شد زمینش گذاشت و دو سه روزه تمامش کردم.

مهمترین نکته کتاب که تازگی داشت، البته بعنوان یک داستان ایرانی، ژانر کتاب بود. استخوان در ژانر جنایی و تریلر است و حتی در برخی لحظات عناصر ژانر وحشت را هم می‌توان در آن دید. این البته از ژانرهای پر طرفدار است که من هم از علاقمندان آن هستم و طبیعی است که آن را دوست داشته باشم. با این حال باید دانست که نوشتن چنین داستانی کار سختی است و از کار در آوردن آن ظرافت‌هایی دارد. از جمله در طرح و ساختار و نحوه انتقال اطلاعات به خواننده و گسترش داستان. به نظرم استخوان در این زمینه موفق است.

داستان در یکی از روستاهای مرزی ایران می‌گذرد، کاوه شخصیت اصلی داستان یک سرباز وظیفه است که به دلیل یک شوک روحی از جبهه فرار کرده و به خانه پدربزرگ خود در این روستا آمده. اما اینجا درگیر ماجرایی می‌شود که به نوعی هم به گذشته خود و هم به اتفاقات حال مربوط است. از نکات جالب توجه و متفاوت قصه نبود یک شخصیت همه فن حریف و قهرمان برای پیشبرد قصه است. چیزی که در بسیاری از آثار این ژانر به چشم می خورد. کاوه شخصیتی معمولی و کمی چاق است با دغدغه‌های ملموس و جوانانه. در کتاب به دفعات بر اضافه وزن او تاکید می‌شود. او ناخواسته درگیر ماجرایی می‌شود، بیشتر به واسطه دخترعمه‌اش مرجان، که نتیجه اش کشف راز گذشته خود او است.

یکی از مشکلات اصلی داستان‌های ایرانی که شخصا من را معمولا به خواندن ترغیب نمی‌کند، نداشتن کنش و کشمکش و ماجرا است. بسیاری از داستان‌های ایرانی دهه‌های اخیر، حتی معروف‌هاشان، چیزی جز شرح و تفصیل‌های کش‌دار و حوصله‌سربر نیستند. اما استخوان، جذابیت‌های خود را بر کشش داستانی و دراماتیک بنا کرده که این بسیار جای تقدیر دارد و البته موفق نیز بوده است. هرچند کاستی‌هایی هم دارد، مهمترین اینکه ریتم کتاب در صفحات پایانی و گره‌گشایی ناگهان بسیار تند می‌شود و نمی‌گذارد خواننده، اطلاعات دریافتی را مزمزه کند. شخصا موقع خواندن، وقتی فقط دو سه صفحه به آخر کتاب باقی مانده بود، این نگرانی را داشتم که بخشی از اطلاعات ناگفته و گره‌ها ناگشوده باقی بماند. داستان در صفحات پایانی با عجله جمع بندی شده.

یا این حال استخوان به نظرم در ادبیات جنایی ایران کتاب قابل تامل و قابل قبولی است. همچنین این امیدواری را، لااقل در من، ایجاد می‌کند که بعد از این داستان‌های بیشتری هم از این نویسنده و هم احتمالا از نویسندگان دیگر ایرانی در این ژانر بخوانیم. این ژانر از پرطرفدارترین ژانرهای ادبی است و جای آن در ادبیات ایران به نظرم بسیار خالی است.

همچنین خوب بود اگر فیلمی هم براساس این رمان و آثار از این دست ساخته می‌شد. شک ندارم اگر این کتاب در آمریکا منتشر شده بود، منبع یک اقتباس هالیوودی قرار می‌گرفت.

در کل باید بگویم از خواندن این رمان بسیار راضی هستم و به دوست داران این سبک، قطعا پیشنهاد میکنم. حجمش هم زیاد نیست (186 صفحه) و آنقدر روان و جذاب هست که به سرعت و راحت خوانده شود.

داستانکتابادبیاترماننشرچشمه
کار و بارم نرم افزار است و با کتاب و فیلم و موزیک دوپینگ میکنم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید