یکی مثل همه، اثر فیلیپ راث و ترجمه پیمان خاکسار، از مترجمین کاربلد و خوش سلیقه.
کتابی خواندنی و البته غم انگیز. بخصوص برای کسانی که در سرازیری زندگی و عمر قرار دارند.
شخصیت اصلی کتاب مردی است که کتاب با مرگ او آغاز می شود. مردی که با وجود مشکلات زیاد در زندگی شخصی و روابط خانوادگی، در زندگی کاری موفق بوده و یک شرکت تبلیغاتی داشته.
نویسنده از بیش از هفتاد سال عمر او آن بخش هایی را به خواننده ارائه داده که بیمار بوده، زیر تیغ جراحی رفته و با مرگ دست و پنجه نرم کرده و از بقیه به سرعت گذر کرده. کتاب با وجود حجم کم، حدود صد و چهل صفحه، توصیفات تاثیر گذاری از احوالات روحی کهنسالی، درد و افسوس و حسرت ها، تنهایی این دوران و رنج دیدن هم سالان و هم نسلانی که یک به یک از دنیا می روند ارائه داده که خواننده عمیقا با آن همذات پنداری میکند. احوالات این روزهای ما و دنیا هم که اندوه خواندن کتاب را دو چندان می کند.
از چیزهای دیگری که غم افزایی بیشتر کتاب را سبب شده، نام کتاب است و تاکید بر اینکه آنچه توصیف شده سرنوشت محتوم همه است و هیچ راه گریزی برای هیچ کس و هیچ استثنایی نیست. درواقع مرد، نماینده همه انسانها است.
آنطور که در مقدمه ذکر شده، منبع الهام کتاب، یک داستان قرون وسطایی بوده با همین نام و مضمون مشابه.
نمی دانم آیا می شود چنین کتابی را توصیه کرد و دوست داشت یا خیر. کتابی که یقینا حال خواننده را خوب نخواهد کرد. به هرحال شخصا راضی ام از خواندن. فارغ از همه آنچه گفتم، کتاب، کتاب خوبی است.