تا حالا به اطرافت خوب نگاه کردی؟
شده دقت کنی و ببینی چقدر خوشبختی به معنای واقعی؟
همین که الان میتونی ببینی و بخونی…
همین نفسی که راحت دم و بازدم میکنی…
تا حالا بهش توجه کردی؟
هر روز صبح که بیدار میشی،
کارهایی رو انجام میدی که شاید برای تو عادت شده باشه،
اما خیلیها نمیتونن همون کارهای ساده رو انجام بدن.
مثلاً صبحانهات رو آماده میکنی و میخوری،
از خونهی گرم و آرومت بیرون میزنی و میری سر کار،
شب برمیگردی و اصلاً متوجه ریزریز نعمتهایی که کنارت بودن نمیشی…
چون برات عادی شدن.
اما فقط کافیه یک روز یکی از اینها رو نداشته باشی،
تا تازه بفهمی چقدر مهم بودن
و چقدر بیصدا به زندگیت معنا دادن.
گاهی انقدر دنبال چیزایی هستیم که نداریم،
که یادمون میره چه دنیای بزرگی از داشتههامون کنارمونه.
این روزها تازه دارم تمرین میکنم به جای غصه برای نداشتهها،
از ته دل برای داشتههام خوشحال باشم.
یه لبخند، یه نگاه، یه دوست، یه سقف بالای سرم…
و حتی همین نفسی که بالا میاد و پایین میره.
من این روزا شروع کردم به شکرگزاری واقعی.
قبلاً فقط توی مدیتیشنهام انجامش میدادم،
ولی حالا وسط روز هم بهونه پیدا میکنم برای قدردانی.
و همین باعث شده حس خودم خیلی بهتر بشه.
راستش آدم معنویِ کلاسیک نیستم،
فقط خدا رو قبول دارم، بهش اعتماد دارم
و حضورش رو این روزها بیشتر از همیشه حس میکنم.
وقتی با همین چیزای ساده حال میکنم،
یه جور سبکی میاد سراغم که با هیچ چیز دیگه عوضش نمیکنم.
انگار همهچی همونطوره که باید باشه.
من زندهام و هنوزم اینجام.
فقط کافیه هر روز یه قدم کوچیک بردارم.
– مریم