مدیریت منابع انسانی در هر سازمان یا کسب و کاری وظایف خطیری دارد و مسئول کلیه روابط نیروی انسانی در آن کسب و کار هستند. در حقیقت کلیه روابط نیروی انسانی یک سازمان که در موفقیت سازمان هم تاثیر بسزایی دارد را مدیر منابع انسانی می توانش شکل دهی کند. این پست در کلیه ادارات و سازمان های بزرگ وجود دارد. اما در شرکت ها و کسب و کارهای کوچک این پست مجزا نیست و جزئی از وظایف مدیر اجرایی به حساب می آید. در ادامه این مطلب بیشتر به معرفی وظایف مدیریت منابع انسانی می پردازیم.
در حقیقت برای تعریف مدیریت منابع انسانی لازم است ابتدا خود مفهوم منابع انسانی را تعریف کنیم. در حقیقت دسته ای از افراد که کلیه عملیات یک سازمان توسط آن ها انجام می شود، منابع انسانی آن سازمان هستند. منابع انسانی شامل هر فرد یا هر کارمند می شود که برای بهتر شدن عملکرد خود و زیر دستان خود در کار تلاش می کنند. این بحث باعث تغییر و پیشرفت چشم گیر می شود و برای سازمان ارزش ایجاد می کند. منابع انسانی در نقطه های حساس به کارکنان یاری می دهد و از آنها حمایت می کند.
پرسنل یا منابع انسانی در حقیقت کلید توسعه و پیشرفت هر سازمانی می توانند باشند. باید در نظر داشت سالهاست در کشورهای پیشرفته دنیا سعی شده ربات و هوش مصنوعی در بسیاری از مشاغل جایگزین انسان شود. اما هرگز این کار به طور کامل امکان پذیر نبوده است. از یاد نبریم ربات در نهایت فقط اجرا کننده دستورات و فرمان هایی است که انسان برای وی تعریف کرده و هرگز دارای خلاقیت نیست. هوش مصنوعی هم برای رسیدن به حدی که قابلیت رقابت با انسان را داشته باشد، زمان بسیار زیادی نیاز دارد. از این رو همچنان برای هر سازمانی که هدف خود را به خوبی تعریف کرده و مسیر و روش های رسیدن به اهداف را ترسیم کرده است، تنها بازوی قابل اعتماد برای انجام فعالیت ها در راستای رسیدن به اهداف، همین نیروی انسانی یا منابع انسانی است.
اگر بخواهیم به طور ساده و ابتدایی تعریف منابع انسانی را شرح دهیم، می توانیم بگوییم در هر سازمان یا کسب و کاری افرادی که مشغول به کارند در حقیقت منابع اصلی آن شرکت یا سازمان برای نیل به اهداف از پیش تعیین شده هستند. نیروی انسانی مناسب که متخصص بوده و برای جایگاه شغلی خود شرایط لازم را داشته باشد، قطعا منبع انرژی برای ترقی آن سازمان خواهد بود. اما بالعکس اگر نیروهای انسانی سازمان به درستی در جایگاه خود قرار نگرفته باشند و دارای تخصص و انگیزه کافی برای پست ها و جایگاه های خود نباشند، قطعا سازمان نمی تواند به اهداف خود برسد و این افراد مانند ترمزی در مسیر موفقیت سازمان عمل می کنند.
برای این عبارت تخصصی نیز تعاریف متعددی ذکر می شود. اما ساده ترین و متداول ترین تعریف مدیریت منابع انسانی را در این مطلب خدمتتان ارائه می نماییم. به مجموعه ای از سیاست ها و فعالیت ها که به جنبه هایی از فعالیت پرسنل و کارکنان سازمان بستگی دارد، مدیریت منابع انسانی یا Human Resource Management گفته می شود. از جمله این فعالیت و اقدامات و مسئولیت های مدیریت منابع انسانی می توان به جذب کارمند، آموزش، ارزیابی، پاداش، فراهم نمودن محیط سالم برای کارمندان اشاره داشت. از آنجایی که همه مدیران به گونه ای درگیر فعالیت هایی همچون، یافتن نیروی کار واجد شرایط، مصاحبه، گزینش و آموزش می باشند، از دیدگاهی می توان همه مدیران را مدیر منابع انسانی نیز نامید.
نقش مدیریت منابع انسانی در طول زمان با تغییرات گسترده ای روبرو بوده است. بخش منابع انسانی، در ابتدا تنها وظیفه استخدام و اخراج کارکنان را بر عهده داشت، در ادامه امور مربوط به حقوق کارکنان نیز به این بخش محول گردید و در ادامه برنامه های مربوط به پاداش و مزایا نیز توسط این بخش اجرا درآمد. با توسعه این بخش دامنه فعالیت واحد منابع انسانی افزایش یافت، ذکر این نکته ضروریست که فعالیت هایی همچون برنامه ریزی از فعالیت های این بخش می باشد.
در اکثر شرکت ها و سازمان ها و کسب و کارهای کوچک مدیر اجرایی وظیفه این کار را بر عهده دارد و پستی به عنوان مدیر منابع انسانی تعریف شده نیست.
مدیر منابع انسانی در سازمان ها دارای وظایف مشخصی است که از آن جمله می توان به راهکار برای جذب نیرو، آموزش به کارمندان، مدیریت دستمزد، مدیریت روابط سازمان، رسیدگی به نیازهای کارمندان در سازمان، بهبود عملکرد کارمندان و مدیران سازمان و ایجاد انگیزه و فعالیت در کارمندان اشاره نمود.
هدف مدیر منابع انسانی این است که از کارکنان یک سازمان افرادی پرانگیزه بسازد و از مدیران هم افرادی با عقیده و افکار جدید و توانا در استفاده از راهکارهای جدید برای بهتر پیش بردن کارها شکل دهد.
از اصلی ترین وظایف مدیریت منابع انسانی، برنامه ریزی نیروی کار برای گماردن افراد در پست های خالی می باشد که این کار براساس پیش بینی های زیر تدوین و اجرا می شود.
پس از مرحله اول یعنی کارمندیابی و استخدام نیروی انسانی برای سازمان، گام بعدی توجیه و طی شدن فرآیند آموزش کارمندان جدید است. در توجیه کارکنان، به افراد اطلاعات لازم جهت انجام دادن کار و همچنین قوانین و مقررات شرکت داده می شود. در جهت توجیه کارکنان برنامه های گوناگونی به اجرا در می آید که ممکن است بسیار ساده و غیر رسمی و یا رسمی و طولانی باشند به اجرا در بیاد. همچنین سایر اطلاعاتی همچون مزایای کارکنان، کار روزانه افراد و مرخصی ها، کار واحد، دایره و سازمان و همچنین قوانین و مقررات ایمنی به کارکنان جدید داده می شود. این کار توسط متخصص منابع انسانی انجام می شود.
کارکنانی که به تازگی به شرکت ملحق شده اند نیازمند آشنایی با سازمان، قوانین و خط مشی ها، اصول کاری و … هستند و برنامه ریزی و اجرای این آموزش ها برعهده واحد آموزش و زیر نظر مدیریت منابع انسانی است. کارکنان قدیمی سازمان هم برای بروز شدن، نیازمند آموزش هستند و با توجه به نیازهای آموزشی آنها، دوره های آموزشی برگزار می شود. برخی از شرکت ها برای اطمینان از اینکه آموزش های قبلی در ذهن کارکنان باقی بماند و برای مرور مجدد، دوره های آموزشی بازآموزی دارند که آموزش های قبلی را مرور می کنند.
ارزشیابی عملکرد نیروی انسانی نیز از وظایف مدیر منابع انسانی است. بر اساس اصول مدیریتی مدرن امروزی برای ایجاد انگیزه در کارکنان و اینکه بتوانند تفاوت بین کارکنان پرتلاش و معمولی را بیابند، از ارزیابی عملکرد استفاده می شود که ابزار مفیدی برای پاداش است. به طور عمومی مسئولیت روند برنامه ریزی و اجرای ارزیابی عملکرد با مدیریت واحد منابع انسانی است و این واحد با برنامه ریزی و در زمان های مشخص با همکاری واحدهای مختلف اقدام به ارزیابی عملکرد کارکنان می نماید و بر همین مبنا پاداش ها محاسبه می شود.
همان طور که عرض شد کلیه روابط میان نیروهای انسانی موجود در سازمان زیر نظر مدیریت منابع انسانی شکل می گیرد و مدیر منابع انسانی نه تنها در انتخاب کارکنان باید شرایط روحی و انعطاف پذیری را در نظر بگیرد، بلکه با آموزش های ضمن خدمت سعی کند محیطی سالم و مناسب را برای کار کاکنان مهیا کند. محیط مناسب برای کار به معنای امکان رشد برای افراد و در نهایت رشد قابل توجه سازمان و نیل به اهداف از پیش تعیین شده می باشد. از این رو لازم است مدیریت منابع انسانی تلاش کند تا راهکار هایی را برای ایجاد محیط کاری سالم و مطلوب ایجاد کند تا کارکنان سازمان بتوانند به دور از استرس و ناراحتی های فکری و عصبی کارشان را پیش ببرند و فضایی برای حرف زدن، پیشنهاد دادن و انتقاد کردن داشته باشند. این که کارکنان حس کنند حرفشان شنیده می شود و برای آن ها اهمیت قائل می شوند موجب می شود با انگیزه بیشتری به موفقیت سازمان فکر کنند.
از این رو در نهایت سود این شرایط ایجاد شده و آرامش بیشتر کارکنان به خود سازمان بر می گردد. از یاد نبرید در سازمان ها و کسب و کار های موفق همواره کارکنان از نیل سازمان به اهدافش بسیار خوشحال می شوند و موفقیت سازمان را موفقیت خود می دانند. از این رو با تمام وجود برای رسیدن سازمان به اهداف از پیش تعیین شده تلاش می کنند. این یعنی تمامی مدیران منابع انسانی باید سعی کنند در میان پرسنل خود همچین حسی ایجاد کنند تا راندمان کاری هر یک از پرسنل به تنهایی و راندمان کل سازمان به صورت تیمی بشدت بالا برود که این مهم بدون انگیزه و رضایت کارکنان هرگز به دست نخواهد آمد.