مدتی این آمدن تاخیر شد
مهلتی بایست تا خون، شیر شد
مدتی از بهر آن نیکو سرشت
مهلتی کز خونِ دل باید نوشت
ما نهان بودیم، نبودیم آشکار
ما نبودیم و بودیم در کشتزار
ما گمان بردیم، خود زارع بودیم
ما به بد پنداشتیم خالق موِ ایم
خلقِ آدم خدا از سر گرفت
خلقتش از دیگران را وا گرفت
پس به آدم داد فرمانی دگر
گفت، از تو خلق خواهد شد بشر
تخم را اول خدا در او نهاد
کِشت را آنگاه، به حوا وانهاد
داد پیغامی دگر رب حمید
گفت از نسلت اثر آید پدید
بی اثر نبوَد وجود هر بشر
در جهانی دیگر و کاری دگر
از پدر آید پدید فرزند خاک
گر که باشد نطفه اش از شیر پاک
نسل آدم تا به آنجایی رسد
جنگ هفتاد و دو ملت سر کشد
آدم امروز نِی آن آدم است
کی نشانی از پدر در این من است
ما ز بند ناف مادر رسته ایم
ما به دنیا، بند نافی بسته ایم
ای عجب از آدم اکنون و نیز
ای عجب از عالم دنیای ریز
آخرین مقاله روانشناسی
اختلال شخصیت پارانویید یا شکاک
دلنوشته پیشین
اطلاعات بیشتر در زمینه روانشناسی علمی
وبسایت: www.mehdisareminezhad.ir
وبلاگ مطالب علمی: saremimethod.viblog.ir
وبلاگ دل نوشته ها: mehdisareminezhad-nevesht.najiblog.ir
آپارات: مهدی صارمی نژاد
اینستاگرام: Mehdi_Saremi_Nezhad
لینکدین: Mehdi Sareminezhad