mahdibeee (مهدی برخورداری)
mahdibeee (مهدی برخورداری)
خواندن ۸ دقیقه·۵ سال پیش

سکانس اول: مختصری بر اسکرام، Trello و Slack از زبان من

راهنمای مختصر اسکرام و مدیریت پروژه شخصی و کاری برای مبتدی ها-کاربرد نرم افزار ترلو
راهنمای مختصر اسکرام و مدیریت پروژه شخصی و کاری برای مبتدی ها-کاربرد نرم افزار ترلو


من این متن رو خیلی وقت پیش توی لینکداین منتشر کردم که چون برادر عزیز جِف وینر این راست به چپ رو راه ننداخت و روی مخ بنده بود شدیداً با وجود پیگیری بسیار کلاً ادامش ندادم! ولی چون اینجا روی خیلی دوست دارم گفتم مجدد منتشر کنم و حتماً ادامه میدم هر چند واااقعیت زیاد وقت ندارم ولی خب دوست دارم هر وقت شد حتماً بنویسم.

بازنشر:
من کلاً از نظر خودم شخصیت عجیب غریبی دارم و نمیدونم بقیه هم اینجوری هستن یا نیستن ولی از همون بچگی کلاً اگر بدون برنامه وارد یه کاری میشدم استرس میگرفتم! یادم میاد گل کوچیک میخواستیم بازی کنیم رد خورنداشت که من 10 دقیقه قبل از بقیه بچه ها نرسیده باشم! وقتی هم میرسیدم یا داشتم تو ذهنم مثلاً دریبل میزدم و آماده میشدم برای بازی یا میومدم واسه خودم سنگ ریزه ها رو جمع میکردم، نه البته برای بقیه! راستش برای خودم! که اگه خوردم زمین چیزیم نشه! این موضوع یکی دیگه از وسواس های فکر من بود که تا همین سن هم ادامه پیدا کرده! یعنی میرسم سر میز کار، اول باید هر چیزی رو بذارم سر جاش، اطرافم بخصوص زمانی که میخوام فکر کنم تمیز و مرتب باشه و حتی مثلاً زاویه قرار گرفتن گوشیم روی میز هم بعضاً میره رو موخم!

یکم که بزرگتر میشی، برای برنامه ریزی کارها باید از ابزار کارآمدتر و بهتری استفاده کنی! ماهیت کارهایی که قراره واسش برنامه ریزی بشه هم متفاوت میشه! برای مثال باید برای مراسم ازدواجت برنامه ریزی کنی، برای تمیز کردن خونه و شستن ظرف ها یا خوندن کتاب و پیشرفت توی کارت! توی کار ما اکثر برنامه ها حول محور کد زدن و برنامه نویسی و پروژه های جدیدی میگذره که خیلی نیاز به برنامه ریزی داره! توی اینکار دیگه تو فقط برای خودت برنامه ریزی نمیکنی! فرقی نمیکنه یه تیم دو نفره باشه یا یه تیم بزرگ! در هر صورت برنامه ریزی سخت تر و سخت تر میشه و همینطور که سخت میشه اهمیتش هم بیشتر و بیشتر!

کار تیمی
کار تیمی

ابزارهایی که برای کمک به برنامه ریزی وجود دارن، خیلی زیاد شدن توی چند سال اخیر! حتی نمونه داخلش هم توسعه داده شده که آخر همین مقاله بهتون معرفی میکنم! یکم قدیم تر، که هنوز ابزار آنلاین توسعه داده نشده بود و عموماً برای پروژه های بزرگتر، افراد متخصص از مثلاً MS-Project استفاده میکردن! ولی به نظر من، اون ابزار اونقدری که ابزار آنلاین امروزی میتونن فراگیر بشن، توسط عامه مردم قابل استفاده نبودن! سخت بود کار باهاشون...

یخورده که جلو رفتیم و تب و تاب استارت آپ و تیم های کوچولو موچولو در نقاط مختلف این کشور عزیزمون شکل گرفت، یه تخته، یه ماژیک و یه سری استیکی نوت رنگی رنگی جای اون نرم افزارهای سخت و پیچیده رو گرفت!

مخصوصاً همونطوری که گفتم، اگر در حوزه فناوری کار میکنید، حتماً با واژه های چابک و اسکرام آشنا شدین! دو واژه به ظاهر سخت ولی آسون ولی سخت (سعی میکنم توضیح بدم چرا سخته و نیست ولی در عین حال سخته!:دی) اگر با این عبارات آَشنایی دارید، حتماً واژه های عجیب غریب دیگه مثل استند آپ، یا اسپرینت رو هم شنیدین!

To Do, In Progess... مهم نیست، شما چی دوست دارین اسمش رو بذارین؟
To Do, In Progess... مهم نیست، شما چی دوست دارین اسمش رو بذارین؟

مختصری بر Scrum و Agile

این دو تا واژه خیلی وقتا بجای هم استفاده میشن یا شاید برای خیلیا درک تفاوتشون خیلی سخت باشه ولی سعی میکنم با مثالی که خودم یجایی خوندم و از اون به بعد تمایز این دو واژه واسم آسون شد، شمارو هم بهتر با این فضا آشنا کنم.

بطور کلی "چابک" به مجموعه ای از روش ها و تمارینی اشاره میکنه که مبتنی بر ارزش ها و اصولی هستند که در بیانیه چابک (برای آشنایی بیشتر روی اینجا کلیک کنید) به اون اشاره شده و شامل مواردی مثل همکاری، سازماندهی میشه و حتی به تیم هایی میپردازه که باید نقش های متفاوتی رو در پروژه های مختلفی به صورت همزمان ایفا کنن!

از طرفی "اسکرام" چارچوبی هست که برای پیاده سازی توسعه چابک در تیم یا سازمان شما ازش استفاده میشه! اسکرام از سال 1990 به تیم های متعددی کمک کرده تا بتونن پروژه های بزرگی رو مدیریت کنن! مفهومش در واقع به این ختم میشه که یک پروژه بزرگ رو به کارهای کوچکتری بشکنیم، بصورت مداوم مرور کنیم و در طول پیاده سازی اگر نیاز به تغییری داره، تغییرات رو اعمال کنیم و یجوری خودمون رو با شرایط و نیازهای جدید وفق بدیم.

برای درک بهتر این دو مفهوم از تجربه خودم برای لاغری مثال میزنم واستون (با افتخار متخصص لاغری میدونم خودم رو و در همین چند ماه اخیر 20 کیلو لاغر شدم! هاهاها!) برای اینکه شما بتونید لاغر بشید، لازمش این هست که در کنار ورزش، یه رژیم غذایی مناسب رو هم رعایت کنین! مثلا! یه رژیم غذایی کم کربوهیدرات! این رژیم غذایی مسلماً شامل یک سری روش ها و رویکردهایی میشه که بر اساس اصول و ارزش خاصی در نظر گرفته شدن! مثلاً اینکه باید وعده های غذایی زیاد با حجم کم خورده بشه! مثلاً اینکه باید غذایی تهیه بشه که کربوهیدراتش پایین باشه! این رژیم غذایی در واقع معادل همون مفهوم "چابک" میتونه باشه!

حالا فرض کنید شما بخواید یه پیتزا درست کنید که باید حتماً از اون رژیم غذایی کم کربوهیدرات پیروی کنه و در قالب همون تعریف بشه! یعنی پیتزایی که کربوهیدراتش کم باشه! دستورالعمل درست کردن این پیتزا در واقع چارچوبی هست که شما میتونید از اون استفاده کنید تا رژیم غذایی کم کربوهیدرات رو پیاده سازی کنین!

در اینجا در واقع مفهوم چابک همون رژیم غذایی و مفهوم اسکرام همون دستور پخت غذایی هست که در قالب اون رژیم غذایی پیاده سازی میشه!

مفهوم چابک در سال های 70 و 80 میلادی در شرکت هایی مثل تویوتا توسط مهندسین ژاپنی استفاده میشد که حدود سال 1990 بود که فردی به نام جف ساترلند، اسکرام اختراع شد.

توصیف بخش های مختلف اسکرام و نقش های مورد نیاز برای بکارگیری این چارچوب

برای درک بهتر اسکرام، شناخت بخش های مختلف، مفاهیم اولیه و نقش هایی که در این چارچوب شکل میگیرن رو باید بشناسین. نیازی نیست حتماً از نرم افزارهای آنلاین یا آفلاین برای پیاده سازی این چارچوب استفاده کنید ولی خود من و تیم ما مدت هاست که از ترلو برای اینکار استفاده میکنیم! ولی واقعیت اینه که همین کار رو میشه روی یک تخته سفید، با یک ماژیک و چند تا استیکر رنگی انجام داد! لینک همه منابع و سایت ها رو آخر این مقاله گذاشتم نگران نباشین! توی تعریف این نقش ها و بطور کلی استفاده از اسکرام، من فرض رو بر این گرفتم که شما تیمی هستین که قرار هست محصولی رو توسعه بدین و در نهایت بدست یه کاربر نهایی یا مشتری برسونین! نقش ها و مفاهیمی که باید برای شروع کار یاد بگیرین، زیاد نیستن ولی فهم اون ها برای شروع بسیار مهمه. توی بخش 1، با اولین نقش در اسکرام بصورت مختصر آشنا بشین... مالم

مالک محصول (Product Owner)

این فرد در واقع نماینده تام الاختیار کاربر نهایی هست که قراره از محصول شما استفاده کنه! و از این جهت حرفش، حرف آخره! یعنی هر چیزی که قراره توی محصول نهایی وجود داشته باشه از زبان این شخص بیان میشه یا توی این حالت در بخشی به اسم بک لاگ قرار میگیره. تو بخش بعدی بیشتر با این نقش و مفاهیم اساسی اسکرام آشنا میشیم.

نقش مالک محصول در واقع تعریف نیازها در قالب لیستی هست که بعداً بیشتر راجع بهش صحبت میکنیم. این لیست مسلماً دارای اولویت هایی هست که باید دسته بندی و مشخص بشن! فرض کنین محصول شما یک ماشین باشه! قاعدتاً این موضوع که ماشین باید موتور داشته باشه، در اولویت بالایی از این لیست قرار میگیره چرا که بدون موتور ماشین اصلاً کار نمیکنه و شما بهترین آپشن هارو هم روی اون ماشین اجرا بکنین، هیچ وقت بدرد کاربر نهایی نمیخوره!

تو بخش بعدی این سری قول میدم بیشتر و عمیق تر وارد مباحث چابک، اسکرام، نقش ها و مفاهیم مختلف همراهشون و کاربردشون صحبت کنیم.

طبق معمول، اگر دوست داشتین با من همراه باشین و دوستان دیگری که ممکنه این مطالب به دردشون بخوره رو هم دعوت کنین تا ما رو همراهی کنن. دمتون گرم.

چابکتوسعه محصولمدیریت محصولtrelloagile
یکی که دوست داره تبدیل به اولین کارآفرین خانواده بشه، عاشق توسعه محصولی که مشتری دوست داشته باشه و در حال حاضر مدیرعامل فون‌پی! هر از گاهی مشغول به درس و جویای علم!
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید