سلام
چند وقتی میشه که داخل ویرگولم مطلبی منتشر نکردم!
راستش، دلیل اصلی ننوشتنم این کمال گراییِ لعنتیه... هر موقع میخواستم چیزی بنویسم، با خودم میگفتم حتماً باید یه مطلب کاربردی و عالی بنویسم تا هر کی مطلبم رو خوند، یه برچسب صد هزار آفرین بهم بده و منم خوشحال و خندون بشم. (چه تفکر مسخرهای!)
اما با خودم گفتم امروز حتما باید یه مطلبی بنویسم؛ حتی اگر هم اشتباه کنم ویا چرت و پرت بگم. به هر حال یکی پیدا میشه که در موردش نظر بده و یا نقد کنه. و همین نقد و نظرات بقیه است که میتونه باعث پیشرفت بشه.
الان که دارم این مطلب رو مینویسم، با چند ماه پیشم خیلی فرق دارم!
کتابهای بیشتری خوندم، مطالب بیشتری مطالعه کردم، اطلاعات بیشتری نسبت به قبل دارم، با آدمهای بیشتری آشنا شدم، جاهای بیشتری رفتم، خودم رو بیشتر میشناسم و «حالِ» بهتری نسبت به گذشته دارم، یاد گرفتم که چطور حال خودم رو خوب کنم و چطور از انرژی منفیهایی که دور و برمون رو مثل مولکولهای هوا پر کرده، فاصله و تاثیر کمتری بگیرم.
و از این بابت میشه برچسب صدآفرین که هیچ، اُسکارِ بیشترین پیشرفت در زندگیم رو به خودم هدیه کنم. (تا بدینجایی که دارم نفس میکشم)
میدونی؟ زندگی واقعاً یه رودخونه است. یه مسیره. بعضی وقتا فراز و نشیب داره، بعضی وقتا آرومه. تو این مسیر میشه از هوا، هم مسیرها، مکانها و چیزای دیگه لذت برد، تجربه کسب کرد و هم زمان پارو زد و تلاش کرد برای رسیدن به اهدافی که تو ذهنمون مشخص کردیم.
و همینطور میشه در حسرت رسیدن به هدفایی که بقیه بهش رسیدن باشیم و فقط غر بزنیم.
زندگی واقعاً عجیب و غیرقابل پیش بینیه. سال گذشته (۲۲ سالگیم) بدترین اتفاقات ممکن برام رخ داد و یکی از بدترین سالهایی بود که تا بدینجای عمرم گذروندم؛ هر چند مزهٔ بد و تلخی داشت ولی خب در واقع تجربه بودن.
اما اواخر بیست و دو سالگی و شروع بیست و سه سالگیم، به طرز عجیبی در بهترین حالت روحی هستم و در حال حاضر همه چی خوب پیش میره و از اینجا به بعد هم سعی میکنم که بهتر از الانی که هستم باشم.
جذاب بودن زندگی به همینه دیگه... یه تابع سینوسی ~ وگرنه یه خط صااااااف ___ که جذاب نیست، یه مردهٔ متحرکه!!!
یکی از دوستای خوبم، یه دید جالبی در مورد زندگی بهم داد:
گفت که زندگیت رو باید به فصل های مختلفی تقسیم کنی.
تو هر فصل، تمرکزت رو روی یه چیزی بیشتر بزار و سعی کن تو اون زمینه اطلاعات خوبی به دست بیاری. مثلاً توی یه فصل بیشتر کتاب بخون. توی یه فصل بیشتر سفر برو. توی یه فصل بیشتر کار کن و...
و در حال حاضر در فصلی هستم که بیشتر کتاب میخونم.
مهم نیست کجای دنیا هستیم. مهم نیست چه عقیدهای داریم. مهم نیست چه جنسیتی داریم. کلا مهم نیست که مهم نیست.
مهم دید ما به زندگیه، تا خودمون رو بیشتر بشناسیم، تا بتونیم حال خودمون رو خوب کنیم، تا بتونیم بقیه رو بشناسیم و حال بقیه رو خوب کنیم و به بقیه کمک کنیم، تا جهان رو به جای بهتری تبدیل کنیم.
و همهٔ اینا از خودمون شروع میشه...
حال شما چطوره؟ دید شما به زندگی چجوریه؟
نقد و نظرتون رو حتماً میخونم...