مینا کوزری·۲ ماه پیشسوگنامه سومدو روز مانده به یک ماهگیِ نبودنش برای اولین بار خواب پدرم را دیدم. تا قبل از آن هم او را در خواب دیده بودم اما در آن خوابها او همیشه در میا…
مینا کوزری·۳ ماه پیشسوگنامه دوممراسمِ ختمِ پدرم در هالهای از مه و غبار گذشت.صبح آن روز بعد از بیدار شدن، دردِ عجیبی در شکمم احساس کردم و بعد از اصرارهای زیادِ همسرم برا…
مینا کوزری·۳ ماه پیشسوگنامه اولمریلین یالوم در کتابِ مسئلهی مرگ و زندگی از بههنگام مردن میگوید. او میگوید بعضی افراد خیلی زود میمیرند و بعضی دیگر خیلی دیر و پس از سپ…