قلم قدم به قدم ، با ما قدم می زند . و همچون مشعلی فروزان راهروی تاریکی های درون ما را طی میکند.
گاهی در اعماق دالان های قلب مان پرسه می زند و گاه در سطح کم عمق روزمرگی هایمان شناور است.
وخداوند نیز به قلم قسم یاد کرد ، چرا که عجب عظمتی دارد این قلم ، آری قلم !
با قلم میتوان کشت ، می توان جامعه ای را تیره و تار کرد ... با قلم میتوان جان میلیون ها انسان را گرفت
آری ! قلم خطرناک تر از سلاح های پیشرفته ی نظامی دنیاست چرا که از جنس قلب است و روح !
اما تلخی قلم ، تلخی زهر نیست و بلکه تلخی شراب کهنه ای بهشتیست که نه فقط می میراند و بلکه جان نیز می بخشد.
با قلم می توان انسان های مرده ی عمودی را یک به یک زنده کرد ... با قلم می توان آسمان تاریک جهان را روشن نمود...
و این روح بلند هنرمند صاحب قلم است که زنده میکند و میمیراند.
پ.ن : امیدوارم قلم ها هر روز بهتر از دیروز بنویسند و فردایی روشن بیافرینند.