چرا در ماندهایم؟
چرا به معجزه چشمهایش دیگر اعتقادی نداریم ؟
چرا همچون جنگجوی عشق ، برای رهایی از پوسته نفرت ، نمیجنگیم !
چرا علیه عاشق و معشوق ، جبهه میگیریم !
از پوستین زرین عشق ، چیزی جز مشتی خاکستر سوخته نمانده است.
میدانستی خاطرات خوش لیلی و مجنون ، شیرین و فرهاد ، بیژن و منیژه ، همگی بر باد رفته است.
هنوز هم دیر نشده است ...
بیایم عهدی ببندیم که در سومین روز از سال نو ، در اوج بامداد خمار ، ستاره آرزوهایمان را در آسمانی صاف ، روشن کنیم.
#مصطفی_ارشد