رهایی از فکر تو ممکن نیست! یاد تو، چون ذرات هوا همه اطراف مرا فرا گرفته و همانند اثیر، فضای خالی میان همه لحظاتم را پر کرده است.
رهایی از تو ممکن نیست! در فکر من خوش نشستهای و بیرون نمیروی.
همچون ماهیان* در آب، که آب را نمیبینند و در پی آب هستند، من هم در تو غوطهور هستم و عجبا که در پی تو هستم و از دوریات میگویم و مینالم!
با تو از هر چه رها شوم، از تو رها نمیشوم.... و از این تناقض نیز!
* ماهیان ندیده غیر از آب
پرسپرسان ز هم که آب کجاست؟ (مولانا)