میرزا حسینخان سپهسالار، فقط برای دو سال صدراعظم ناصرالدین شاه بود (۲۰ سال بعد از کشتن امیرکبیر؛ دیگر صدراعظم مصلح ناصرالدین شاه). تأسیس دارالشورای کبری، تأسیس پستخانه و انتشار تمبر پستی، تقویت دارالفنون، تأسیس مدرسه و مسجد سپهسالار، انتشار روزنامههای وقایع عدلیه، نظامی، مریخ، وطن و یک سالنامه، استخدام مشاورین و متخصصین اتریشی برای اصلاح امور مالی دولت و بهرهبرداری از معادن را از جمله اقدامات او برشمردهاند. او همچنین برای تعیین واضح حدود اختیار حکام و تکالیف آنان، قانون مجلس تنظیمات را در ۴۷ ماده به اجرا در آورد. در دوره او برای اولین بار کلاسهای آزاد فیزیک، شیمی، زیستشناسی، پزشکی، تاریخ، جغرافیا و زبانهای خارجه برای عموم دایر شد. او توانسته بود موافقت ناصرالدین شاه را برای امتیازنامه ناکام رویتر اخذ کند.
برخی درباریان و روحانیون، هر کدام به دلایلی، مخالفان جدی سپهسالار بودند. در بین درباریان مخالف، ظلّالسلطان پسر ناصرالدین شاه که به ددمنشی شهره بود، و در بین روحانیون حاج ملاعلی کنی بارز بودند.
پس از برکناری از صدراعظمی، میرزا حسینخان سپهسالار چندی فرمانروای گیلان بود. چندی پس از آن هم وزیر خارجه شد. باز هم بسیار کوشید تا شاه را به اندیشهٔ پیشرفت بیندازد ولی ناکام ماند. سرانجام والی خراسان شد و در آبان ۱۲۶۰ هـ.ش. در ۵۳ سالگی در مشهد درگذشت.
روزنامههایی که سپهسالار ایجاد کرد، خود را آزاد اعلام کرده بودند؛ «آزاد از هر قید و بندی و متعهد به دفاع از هر چه حق باشد و درج هر کردار زشتی از ناحیه حکومت و حکام». حاج ملاعلی کنی به ناصرالدین شاه نوشت: «کلمه قبیحه آزادی ... به ظاهر خیلی خوش است و خوب، (و لاکن) در باطن سراپا نقص است و عیوب.»
این روحانی متنفذ با ایده سپهسالار در مورد احداث راه آهن هم مخالفت کرد. در این باره به ناصرالدین شاه نوشت: «ساختن راهآهن موجب میشود که جماعت اروپایی به ایران سرازیر شوند. با هجوم عموم فرنگیان در بلاد ایران، کدام عالمی در ایران خواهد ماند و اگر بماند جانی و نفسی داشته باشد که یکدفعه وا دینا و وا ملتا بگوید؟»
پروژه احداث راه آهن تا زمان رضاشاه، چهار پادشاه بعدتر، به تاخیر افتاد.
سپهسالار بعدها که از صدارت عزل شد، یک بار به ناصرالدین شاه نوشته بود:
«وقتی که حاج ملاعلی کنی غله انبار داشت و مردم از گرسنگی میمُردند، من آذوقه عیال و خانه خودم را بیرون آورده قسمت به فقرا میکردم و او خرواری پنجاه تومان میبرد و غله را به امید گرانتر فروختن نمیداد و بندگان خدا تلف می شدند... حالا آنها، ملاعلی کنی و یارانش، حافظ شریعت و فدوی مخرب دین است.»
دیماه سال ۱۳۹۰ «همایش بزرگداشت عالم مجاهد آیتالله حاج ملاعلی کنی از واقفین خیر اندیش و پیشگامان جهاد اقتصادی» برگزار شد.
مدرسهای که سپهسالار در تهران ساخت اینک به نام «مدرسهٔ عالی (دانشگاه) شهید مطهری» شناخته میشود. در این مدرسه بیشتر علوم اسلامی تدریس میشد. پس از تشکیل دانشگاه تهران، مدرسهٔ سپهسالار به دانشکدهٔ علوم معقول و منقول تبدیل شد و پس از ترور مرتضی مطهری نام آن به مدرسه عالی شهید مطهری تغییر یافت و اداره آن از طرف آیتالله خمینی به محمد امامی کاشانی سپرده شد (او هماینک نیز این سمت را دارد).
حدود دو سال قبل، شورای شهر تهران بازگرداندن نام خیابان «سپهسالار» را بر سر جای خود تصویب کرد (این نام به "صف" تغییر داده شده بود). یک رسانه زیرمجموعه صداوسیما تیتر زد: «اقدام عجیب شورای شهر تهران؛ نامگذاری یک خیابان تهران به نام صدراعظم ناصرالدین شاه! / بازگشت سپهسالار به پایتخت»
خدمات میرزا حسینخان سپهسالار و ملا علی کنی را که در ترازو بگذارند، لابد معلوم میشود که تاریخ دست کیست!... ولی تاریخ بخوانید؛ و متنوع بخوانید!
منبع: یادداشتهای محمد معینی