ویرگول
ورودثبت نام
علی‌آقا
علی‌آقا
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

ملا نصرالدین‌های معاصر

می‌گویند ملا نصرالدین بیکار نشسته بود. تصمیم گرفت برای سرگرمی شوخی‌ای بکند و مردم را سر کار بگذارد. شایعه کرد که در کوچه بالایی آش می‌دهند. مردم خبردار شدند و ظرف بدست به راه افتادند تا از کوچه بالایی آش نذری بگیرند. کار بالا گرفت. ملا که همهمه و اشتیاق مردم را دید با خود فکر کرد نکند واقعا در کوچه بالایی آش می‌دهند؟! بنابراین خودش نیز کاسه بدست گرفت و راهی کوچه بالایی شد!

علی حسین‌زاده | حکایت ما شده است. آنقدر یک مطلب اشتباه را تکرار می‌کنیم که کم‌کم خودمان هم باورمان می‌شود.

مملکت‌گردانان از خود نمی‌پرسند چرا ارزش پولمان یک دهم شد؟! صادرات نفتمان چه شد؟ پول‌های بلوکه در سایر کشورها چه شد؟ قرعه‌کشی فروش خودرو از کجا شروع شد؟ آیفون ۵۰ میلیونی از کجا آمد؟ چرا درآمد ماهانه من از ۱۰۰۰ دلار در ماه (در سال ۱۳۹۰) به ۳۰۰ دلار در ماه (سال ۱۳۹۹) رسید؟! بدبختی مردم چه شد؟ اما اعتقاد دارند پیروز شده‌اند.

آنقدر در شعار گفتند امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند که واقعا باورمان شد! باور کردنش به کنار، بر اساس این باور اشتباه تصمیم‌گیری کردیم (می‌کنیم)، تصمیمات اشتباه می‌گیریم، و آخرش مجبوریم به خوردن جام‌های زهر یا نرمش‌های قهرمانانه.

این مطلب را حتما بخوانید: کابوس تکراری پرده‌های سیاه

خبرگزاری صدا و سیما
خبرگزاری صدا و سیما
روزنامه دنیای اقتصاد
روزنامه دنیای اقتصاد
شبکه خبر
شبکه خبر
احساس غرور نمکی را کجای دلمان بگذاریم؟
احساس غرور نمکی را کجای دلمان بگذاریم؟

پی‌نوشت: امریکا را شکست دادیم شدیم این. اگر ۱-۱ مساوی کرده بودیم دیگر چه می‌شد؟!


سایر مطالب:

حکایتتحریمشعارحکمرانی خوبملانصرالدین
بیشتر مطالب این صفحه بازنشرند چون به نظرم ارزشش را دارند. علی حسین‌زاده هستم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید